نماد"ی برای فرهنگ سازی"

صفحه ی شخصی میر محمد مطهری موید

نماد"ی برای فرهنگ سازی"

صفحه ی شخصی میر محمد مطهری موید

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه» ثبت شده است

خاطره های تشکیلاتی 3

میر محمد مطهری موید | شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۰۵:۲۰ ب.ظ | ۴ نظر

تشکیلات


کشاورز و مطهری و شیرازی



بسم الله الرحمن الرحیم


قصد دارم طی مطالب دنباله داری خاطرات و تجربیات تشکیلاتی خود و دوستانم را ثبت کنم. عموم این خاطرات و مسائل در دفترچه ی یادداشت کار های روزانه ای که در آن سال ها داشتم یادداشت شده است. انشالله که مفید باشد .

مطالبی که عینا در دفترچه یادداشتم نوشته ام را بصورت خمیده ( ایتالیک ) نشان دار کرده ام

...

قرار بر این بود که در این مطلب به جلسه ی آشنایی برادران کاندیدا، شب انتخابات شورای مرکزی، که در دفتر خوابگاهی تشکیل شد بپردازم. این جلسه برای آشنایی کاندیدا های شورای مرکزی با یکدیگر تشکیل شد. در این جلسه کاندیدا ها خود را معرفی کردند و نظراتشان را در مورد جاد و انتخابات شورای مرکزی بیان کردند. به جز مطالبی که یادداشت کرده ام چیز دیگری از صحبت های دوستان به یاد ندارم.

در دفترچه نوشته ام : جلسه قبل از انتخابات - 89/1/23 ساعت 12:30 شب

برخی از برادران کاندیدا در آن جلسه حضور نداشتن. نکاتی از صحبت های هر کدام از حاضرین را یادداشت کرده ام که در ادامه می آید:

دوست خواه : در هیات کار کرده. جامعه باید جذبه داشته باشد و آپدیت باشد. جامعه راکد است. باید جذب نیرو و آموزش داشته باشیم. اگر رای نیاورم هم کار میکنم.

کشاورز: شورای مرکزی بوده. واحد اجرایی و آموزش. کارهایی تا امروز شده است. باید توی گود باشی. تاکید بر کار تشکیلاتی. در کانون های مسجد فعالیت داشته است.

شیرازی: دوسال در جامعه بوده. معاونت مالی

مطهری: حرف های خودم را ننوشتم

فراشی: ورودی 85 ریاضی. به خاطر دل خودم کار میکنم. دبیر انجمن علمی ریاضی. کانون قرآن

زبردستی: فعالیت در بسیج و کار فرهنگی. حضور در برنامه های مختلف و داشتن مسئولیت در آنها. هدف از حضور یاد گیری است.

زارعان: در تشکل فعالیتی نداشته. حضور در هیات محله و کانون های فرهنگی

پیام ( حضور نداشت. یاری معرفی اش کرد): پرسنلی بسیج بوده است

نادعلی: اهل نیشابور. شورای استانی انجمن دانش آموزی در خراسان. ngo فیزیک دانان جوان به صورت کشوری. مسئول فرهنگی بسیج دانشجویی. بسیار فعال در نشریه


یاد آوری خاطرات قدیمی و صحبت های دوستان دل نشین است. آن شب هیچ کس نمیدانست فردا قرار است چه شود. فکر هایم را کرده بودم. فکر میکردم علی کشاورز به دلیل تجربیه بیشترش در شورا دبیر میشود و خودم هم دوست داشتم مسئول واحد آموزش باشم و زینلیان هم قائم مقامم شود. هرگز فکرش را نمیکردم که چند روز دیگر به عنوان دبیر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه انتخاب شوم. 

شب بعد از آن که دبیر شدم، علیرضا یاری مواردی را به من متذکر شد که در دفتر چه ام با عنوان وصایای یاری نوشته ام:

  1. جذب نیرو
  2. گرفتن لیست از کارپرداز( خیری)
  3. گرفتن کیس ها از تعمیرگاه-راه اندازی دفاتر دامپزشکی و علوم با کامپیوتر
  4. پیگیری دفتر در دانشکده فنی
  5. تعیین دبیر و مسئول واحد خواهران تا قبل از اتمام اردیبهشت برای تمام دانشکده ها
  6. تحویل گرفتن اموال از کسانی که اموال دست آنها است
  7. یک ضبط دست کانون قرآن داریم که نمیخواهد بگیریدش
  8. لیست اموال تمام دانشکده ها را در بیاورید
  9. خواهران بعد از ساعت 2 در هیچ دفتر دانشکده ای نباشند. امنیت ندارد. مگر با اجازه مستقیم دبیر
  10. شارژو تعمیر کارتریج پیرنتر
  11. اردو مشهد از حالا پیگیری شود. فقط برای ورودی های 88 
  12. گرفتن اشتراک نشریات کشوری
  13. ترمی یک جلسه دیدار با شکری نیا
  14. ارتباط مستمر با نهاد دانشگاه
  15. حضور مستمر در مجامع ماهانه اتحادیه
  16. تمام اعضای شورای مرکزی در کنگره اتحادیه شرکت کنند
  17. حضور در همایش های سالانه اتحادیه
  18. ارتباط مستمر با دفاتر دانشگاه های دیگر
  19. خرید یک عدد موبایل برای دبیر دفتر
  20. گرفتن خط با صفر آزاد برای دفتر مرکزی
  21. گرفتن مراسم دعا و زیارت در دفتر خوابگاهی
  22. سعی در تجهیز کتابخانه ها
  23. راه اندازی ارگان رسمی جامعه اسلامی دانشجویان
  24. گذاشتن ریش ( برایت حرف در می آورند)
  25. گرفتن اتاق 101 آزادگان که همیشه دست بچه های جامعه اسلامی بوده است
عمل به خیلی از این توصیه ها هنوز هم میتواند موضوعیت داشته باشد.

التماس دعا
  • میر محمد مطهری موید

خاطره های تشکیلاتی 2

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ق.ظ | ۳ نظر

تشکیلات


p8



بسم الله الرحمن الرحیم


قصد دارم طی مطالب دنباله داری خاطرات و تجربیات تشکیلاتی خود و دوستانم را ثبت کنم. عموم این خاطرات و مسائل در دفترچه ی یادداشت کار های روزانه ای که در آن سال ها داشتم یادداشت شده است. انشالله که مفید باشد .

مطالبی که عینا در دفترچه یادداشتم نوشته ام را بصورت خمیده ( ایتالیک ) نشان دار کرده ام

...


این مطالبی که در دفتر چه نوشته شده است به چند روز قبل از انتخابات سال 89 دفتر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه بر می گردد. نمی دانم دست خط چه کسی است. لیستی از اعضای جامعه اسلامی است که می توانند عضو شورای مرکزی شوند و یا شاید کاندیدای شورای مرکزی بوده اند.

در بین آنها اسامی چند نفر از اعضای خوب بسیج دانشجویی دانشگاه هم به چشم می خورد که علیرضا یاری فکر می کرد می توانن به جامعه اسلامی کمک کنند. 

آن لیست به قرار زیر است : 


ناصر نادعلی*@

هادی جاویدی*

محسن پیام*

علیرضا فراشی 

میر محمد مطهری موید@

بهروز شیرازی@

خلیل نقی زاد

سعید تاروردی زاده*

علی کشاورز@

اسماعیل دوستخواه@

مصطفی زارعان@

علی زبردستی@

حسین علی پناه


افرادی که با * مشخص شده اند به جز جامعه اسلامی، عضو بسیج دانشجویی هم بودند.

افرادی که با @ مشخص شده اند در انتخابات شورای مرکزی سال 89 وارد شورا شدند. شورای سال 89 یازده نفری بود. متشکل از هفت آقا و چهار خانم.


هر دبیر یا عضو شورای مرکزیی با توجه به شناختی که از اعضا دارد در ذهن خود آن طور که دوست دارد شورای بعدی شکل بگیرد، اعضا را می چیند. لیکن نکته مهم آن است که اولا نباید سعی کند به مجمع عمومی جهت دهد و باید اجازه دهد که نظر و رای خود اعضای مجمع عمومی شورای بعد را تعیین کند و دوما نباید حتی نظر خود را در بین عموم اعضا ابراز نماید چرا که موجب سرخوردگی برخی کاندیدا ها، ایجاد شبهه و بد بینی راجع به انتخابات، ورود زود هنگام اعضای فعاد در رقابت های انتخاباتی و مشکلات عدیده دیگری میگردد . 

نکته ی سوم آن است که هر شورای مرکزی باید مراقب باشد که موضوع انتخابات سالانه شورای مرکزی دفتر در بین اعضای جاد زود مطرح نشود. خود اعضای شورا باید از مدت ها قبل برای انتخابات برنامه ریزی و جذب و پرورش نیرو داشته باشند اما نباید موضوع انتخابات را در عموم اعضا مطرح نمایند. 

مطرح شدن زود هنگام انتخابات در بین اعضا موجب دوری آنها از یکدیگر و کم شدن انسجام تشکیلات میشود. در عوض باید در بین اعضا به موضوعاتی از قبیل فعالیت برای رضا خدا، انجام وظیفه در هر جایگاه تشکیلاتی، افزایش روحیه ی کار تیمی و گروهی، کمک به هم تشکلی در انجام وظایفش، انجام هر کمکی ولو آنکه وظیفه ی اصلی ما نباشد و از این قبیل مسائل تشکلاتی تبلیغ و یادآوری گردد. 

با در نظر گرفتن همه ی این مطالب، هر دبیر و یا عضو شورای مرکزیی در ذهن خود با توجه به شناختی که از کاندیدا ها دارد بهترین شورای مرکزی که به نظرش می رسد را می چیند و این کار به شرط رعایت کردن موارد بالا نه تنها اشتباه نیست بلکه کاملا طبیعی نیز هست. 

نظر برادر یاری به عنوان دبیر در حال انجام انتخابات شورای بعد از خودش به شرح زیر بود: 


دبیرکل : علی کشاورز

قائم مقام دبیرکل : ناصر نادعلی

واحد سیاسی : محسن پیام / قائم مقام : زبردستی

واحد فرهنگی : زارعان

واحد آموزش : میر محمد مطهری موید/ قائم مقام و دبیر دفتر علوم : خلیل نقی زاد

واحد تشکیلات : سعید تاروردی زاده / قائم مقام : بهروز شیرازی

واحد اجرایی : دوستخواه

معاونت مالی : هادی جاویدی

روابط عمومی : ---

تبلیغات : ---

نشریات : ---

دبیر دفتر مرکزی : حسین علی پناه


1- علیرضا یاری موضوع انتخابات شورای مرکزی دفتر ارومیه را در روز های نزدیک به انتخابات بین ما مطرح کرد . یعنی این وظیفه ی خود را به خوبی انجام داده بود و جامعه اسلامی را از حاشیه دور کرده بود.

2- علیرضا یاری نظر خود را راجع به شورای بعدی صرفا در بین افراد معدودی بیان کرده بود. میتوان گفت او به این وظیفه خود که همان مطرح نکردن نظر خود در بین اعضای جاد است هم عمل کرده است.

3- اعمال نکردن نظر شخصی به مجمع عمومی و شورای بعدی را هم با مقایسه ی اعضای شورای بعدی با علاقه ی یاری میتوان دید. 

چینش شورای بعد به هیچ وجه با آنچه یاری دوست داشت هماهنگ نبود. یعنی علی رقم آنچه که خیلی از دوستان در مورد دیکتاتور بودن یاری می گویند در عمل میبینیم که او در این موضوع تقوی پیشه کرده و نظر خودش را نه بر مجمع عمومی و نه بر شورای بعدی دیکته و تحمیل نکرده است .

اعضا و سمت های شورای بعد از یاری یعنی شورای 89 به شرح زیر است: 


دبیر کل : میر محمد مطهری موید

قائم مقام دبیرکل : علی کشاورز

واحد سیاسی : زبردستی / قائم مقام : حسین زینلیان بروجنی

واحد فرهنگی : زارعان

واحد آموزش : ناصر نادعلی

واحد تشکیلات : بهروز شیرازی


این مقایسه به این معناست که نیمی از افرادی که علیرضا یاری علاقه داشت، رای نیاوردند و فقط یکی از واحد ها آنطور انتخاب شد که او دوست داشت. و این ثابت می کند که یاری در روند انتخابات دخالت نکرده است. 

به نظر من شورای که شکل گرفت بهتر از آنی بود که یاری می خواست . البته با توجه به علقه ی من به شورای 89 و صد البته با توجه به این که شورای مورد علاقه ی یاری را کسی نمیداند که چگونه میتوانست باشد؛ نمیتواند نظر تام و کاملی باشد.


.........................................................

جمع بندی نکاتی که می توان از این خاطره برداشت کرد به این شرح است:

  1. شورای مرکزی باید از اولین روز های تشکیلش به فکر تشکیل شورای بعد از خود به بهترین شکل و با اعضایی قوی و با تجربه باشد و در این مسیر تلاش ویژه و مداوم داشته باشد. اما 
  2. نباید موضوع انتخابات زود تر از موعد در بین اعضا مطرح شود . وقتش یکی دو هفته قبل از انتخابات است. 
  3. این که اعضای شورا و به ویژه دبیر در ذهن خود طرح بهترین شکل تشکیل شورای بعد را داشته باشند خوب و طبیعی است. اما 
  4. نباید نظر خود را به اعضای جاد که میخواهند به کاندیدا ها رای دهند و اعضای انتخاب شده که میخواهند مسئولیت ها را تقسیم کنند تحمیل کنند.
  5. بهتر آن است که حتی نظر خود را در بین اعضا مطرح هم ننمایند. 
  6. البته همواره مسیر مشورت گرفتن باز است. لیکن به نظر من باید مشورت گرفته شود. یعنی باید اعضای جدید تر از قدیمی ها مشورت بخواهند نه این که قدیمی ها به سراغ آنها بروند برای مشورت دادن. این موضوع معمولا باعث پس زدن جدیدتر ها شده است.


ان شاء الله در خاطره های تشکیلاتی 3 ، جلسه ی قبل از انتخابات شورای 89 بین همه ی کاندیدا های شورای مرکزی که برای آشنایی آنها با نظرات یکدیگر برگزاری شده بود را شرح خواهم داد.


.......

بعد نوشت : برادر یاری در گروه تلگرامی سابقون جاد ارومیه در حاشیه ی این مطلب، متنی مرقوم فرمودند که در ادامه می آید : 

سلام

در حاشیه مطلبی که اقای مطهری گفتند ذکر چند نکته را لازم می بینم

1.بنده بحث شورا را با همه ی کسانی که قصد کاندیداتوری داشتند مطرح می کردم و دبیر را به صورت پیش فرض کشاورز قرار می دادم تا کسی به فکر قدرت نباشد و نتواند زیر اب کسی را بزند

2. از رهگذر این صحبت متوجه می شدم موضع هر کدام از توانایی دیگران چیست و شورای مطلوب از نظر نسل بعد کیست 

3. تهی الذهن وارد شورای بعد نمی شدند اگر نمی دانستند وظیفه هر واحد چیست ان جا می پرسیدند و در خلال این بحث خود نیز امادگی ذهنی پیدا می کردند

4. در شب ماقبل کنگره در جلسه ای که بین بنده و سید ابوالفضل در باره ی بررسی شورا شکل گرفت، بحث بر سر دبیر شدن و نشدن مطهری و یک نفر دیگر بود که نظر بنده روی مطهری بود، اما این نکته را به هیچ کس نگفتیم

5. عینا شورایی که شب قبل کنگره با سید بستیم اتفاق افتاد جز پیام که رای اورد و رفت و دیگری جایگزین شداما ای نکته را به کسی نگفتیم. اما ان شورا شناسی حاصل تحلیل و صحبت با همه ی شورا بود، کسی فضا را مدیریت نکرد تا مجمع تنها افراد داوطلب اشنایی پیدا کردند و اعمال نفوذی هم اتفاق نیفتاد

ممنون از اقای مطهری هم بابت عکس هم خاطره

  • میر محمد مطهری موید

مجید سوزوکی های جبهه فرهنگی (پنجمین تیپ فعال نوظهور)

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ق.ظ | ۹ نظر

فرهنگ

tip5

قبل نوشت. این متن زیاد کار برد ولی چون وقت برای انتشار آن در وبلاگ کم بود و باید به قرار دوشنبه ها و پنج شنبه ها ساعت نه صبح میرسید؛ نتوانستم آنطور که شایسته است آن را ویرایش و بازبینی کنم. ببخشید

ظاهر متن طولانی است اما به نظر حقیر کشش بالایی دارد. ان شاءالله که مقبول بیوفتد.


بسم الله الرحمن الرحیم


به بیان ریاضی می توان دیاگرامی دو بعدی با طول و عرض مذهبی و انقلابی بودن طراحی کرد . چهار تیپ فعال ایدئولوژیک میتوان با دو عنصر مذهبی و انقلابی بودن ساخت. برای تبیین بهتر این خطوط بهتر است منظور از چند اصطلاح بعضا خود ساخته را عرض کنم:

  • تیپ فعال ایدئولوژیک: افرادی که ایده ، نظر ، و گرایش سیاسی مذهبیی داشته و برای بالاتر رفتن جایگاه و بیشتر شدن طرفداران نظر خود در جامعه فعالیت می کنند.
  • انقلاب: در اینجا منظور از انقلاب، انقلابی با تمام چارچوب ها و آرمان های انقلاب اسلامی ایران با حکومت جمهوری اسلامی ایران است.
  • مذهب : اسلام ناب محمدی با تمام چارچوب های فقه، عرفان و اخلاق آن و جهان بینی و لایف استایل ( سبک زندگی ) اسلامی.


با توجه به تعاریف بالا در نگاه کلان چهار تیپ فعال ایدئولوژیک میتوان در نظر گرفت :

  1. ضد مذهبی های ضد انقلاب : مثال برای این تیپ افراد زیاد است . کسانی را تصور کنید که هم با مذهب مشکل دارند و هم با انقلاب و برای ضربه زدن به هر دو اقدام میکنند.
  2. ضد دین های انقلابی : برای این گروه در حال حاضر نتوانستم مصداقی بیابم. چون انقلابی بودن را پایبند بودن به جمهوری اسلامی ایران تصور کردیم نمیتوان این تیپ را تعریف کرد چرا که در تعریف انقلابی عنصر اسلام را دخیل کردیم . اما اگر انقلابی بودن را در گرایش به نوع اسلامی آن محدود نکنیم، به تعداد قابل توجهی از گروهک ها، احزاب و سازمانهای انقلابی قبل از انقلاب میتوان اشاره کرد. برای مثال میتوان به جریان تقی شهرام که در سال 54 از سازمان مجاهدین خلق مارکسیسم لنینیسم را منشعب کرد اشاره نمود. البته چون در تعاریف، مذهب را اسلام ناب محمدی تعریف کردیم میتوان خود سازمان مجاهدین خلق را هم ضد دین تصور کرد. لیکن دوباره عرض میکنم که این مثال ها با تعریف تقلیل یافته ای از انقلابی بودن قابل بیان هستند.
  3. مذهبی های ضد انقلاب : این گروه امروزه با وجود پشتیبانی رسانه ای گسترده ی غرب شناخته شده هستند. پرچم دار این گروه بیت شیرازی در ایران است که با پشتیبانی انگلیس به ترویج عقاید خود میپردازد . البته این مثال را با تقلیل تعریف خود از مذهب ارائه دادم چرا که معتقدم اسلام ناب محمدی نیز در خود انقلابی بودن به سبک جمهوری اسلامی ایران را مستتر دارد. 
  4. مذهبی های انقلابی : به نظر نیازی به توضیحی از جنس توضیح های بالا نیست . مذهبی های انقلابی افرادی هستند که برای تمامیت اسلامی و انقلابی جمهوری اسلامی ایران حاضر به هزینه دادن هستند. اما دو نکته لازم است در این رابطه گفته شود. اول آنکه باید حساب مذهبی های انقلابی کاسب را از مذهبی های انقلابی واقعی جدا کرد. گروه کاسبان خود گروهی جدا هستند که چون ربطی به دو محور انقلاب و اسلام ندارند در این دسته بندی دیده نمیشوند. دوم آنکه لزوما نباید تصور کرد که مسئولین جمهوری اسلامی ایران همگی از این دسته هستند. بسیاری از مسئولین فعلی را با هیچ نوع چسبی نمیتوان به جهان بینی اسلامی وصل نمود تا چه رسد به انقلاب اسلامی.
جمهوری اسلامی ایران به عنوان نظامی دارای دو عنصر در هم تنیده ی اسلامیت و انقلابی بودن، بدون شک در ساحت نیرو سازی، تشکیلات سازی و اعتماد به افراد، به تعریفی روشن از منطقه ی امن نفوذ فکری خود نیاز دارد. در این جا لازم میدانم از دوستان عزیز که ممکن است خواننده ی این سطور باشند بخواهم که به صورتی تفصیلی بر روی تهیه ی لیستی از شاخص های انسان اسلامی و تهیه ی لیستی از شاخص های انسان انقلابی کار کنند. از این لیست ها میتوانیم هم برای شناسایی دوستان و هم برای تبلیغ فکر خود استفاده نماییم.
حال که با توضیح بخش بالایی دیاگرام که نگاهی کلی به نمودار مذهبی و انقلابی بودن داشت به دیدی کلی رسیدیم؛ بدیهی است که زمین بازی و منطقه ی امن حرکت و نیروگیری جمهوری اسلامی ایران مشخص می شود . اما سوال مهم این است که بر روی کدام یک از اعضای منطقه ی امن میشود حساب کرد ؟ آیا خود اعضای منطقه ی امن را نیز میتوان به تیپ های مختلف تقسیم بندی کرد و گروه های فعال دیگری را بازشناخت؟ آیا میتوان مشخص کرد که سرمایه گزاری بر روی کدام زیرمجموعه های منطقه ی امن نتیجه ی بهتری خواهد داشت؟

برای پاسخ به سوالات بالا باید منطقه ی امن را بزرگنمایی کنیم. در این منطقه چهار تیپ دیده میشوند . از توضیح تیپ خنثی عبور میکنیم . تیپ مذهبی انقلابی را هم توضیح دادیم . تیپ مذهبی غیر انقلابی ( غیر انقلابی با ضد انقلاب فرق دارد ) هم همان مذهبی هایی هستند که با سیاست کار ندارند؛ به مسجد میروند و در هیات مذهبی سینه میزنند اما به وقت هزینه دادن در راه آرمان های انقلاب در صحنه دیده نمیشوند. اما در نهایت گروهی خود نمایی میکنند که من نام ایشان را پنجمین تیپ فعال نوظهور گذاشته ام . در ادامه سعی شده است که به صورت کیس استادی ( مورد پژوهی ) به توضیح برخی مشخصات این تیپ پرداخته شود. 




p5



5 . غیر مذهبی ( یا کمتر مذهبی ) های انقلابی : 


در این قسمت از مورد پژوهی استفاده میکنم . دلیل این کار نزدیک کردن ذهن خواننده با واقعیت است. در این مدتی که در اینستاگرام چرخ میزنم متوجه نوعی دیدگاه و گرایش شدم. یکی از بهترین مورد ها برای مشاهده و مطالعه صفحه ی شخصی اینستاگرام امیرحسین مقصودلو ( تتلو) و به طبع آن کارگردان موزیک ویدئو های او اردشیر احمدی است. همچنین مطالعه ی انبوه کامنت های هواداران ایشان در زیر پست های این صفحات هم بسیار سود مند است . دلیل دیگری که موجب شد تا این مورد را برای توضیح انتخاب کنم دسترسی به اطلاعات قابل توجه، شهرت فرد، قابل ارائه بودن مطالب در مورد ایشان و فعال بودن ایشان در به روز کردن صفحه و ارائه ی آرا و نظراتشان است.

تتلو با انتشار موزیک خونه خوبه توجه برخی انقلابیون مذهبی از جمله یامین پور را جلب کرد. یامین پور پس از اعلام حمایت از این موسیقی به شدت مورد انتقاد قرار گرفت. اما چندی بعد با انتشار موزیک ویدئوی انژری هسته ای از تتلو و با کارگردانی اردشیر احمدی که در آن از امکانات نظامی ارتش جمهوری اسلامی استفاده شده بود؛ و همچنین انتشار آخرین اثر آن دو به نام شهدا با موضوع شهدای هشت سال دفاع مقدس و شهدای هسته ای ؛ موج مهمی در میان طرفداران تتلو و مذهبیون انقلابی ایجاد شد. بررسی این موج در هر دو قشر مارا به اطلاعات جالبی رهنمون میشود. انتشار این ویدئو کلیپ هم طرفداران تتلو و هم مذهبیون انقلابی را به دو دسته تقسیم کرد : 

مذهبیون انقلابی که از این ویدئو کلیپ دفاع کردند.

مذهبیون انقلابی که از حمایت ارتش جمهوری اسلامی از این ودئو کلیپ انتقاد کردند.


طرفداران تتلو که از این ورود استقبال کردند.

طرفداران ( پیشین ) تتلو که این ورود را در جهت پاچه خواری نظام برای مجوز گرفتن قلمداد کردند.


شکاف بین دو گروه مدهبیون انقلابی خیلی عمیق نبود اما انتشار این کار در کنار پست های بعضا تعجب بر انگیز ( برای هر مخاطبی ) بین طرفداران تتلو شکاف عمیقی ایجاد کرد که در بسیاری از موارد موجب فحاشی های شدید بین این دو گروه شد.

شاید بهتر باشد در این جا به پیشینه ی این دو نفر بپردازیم.

امیر حسین مقصود لو یک خواننده ی زیر زمینی است که کار خود را با آهنگ های شاد، عاشقانه، شیش و هشت و عوام پسندانه آغاز کرد. نکته ی جالب و مهم این است که او برای ادامه ی کار خود به امریکا سفر کرد و سرخورده و ضخم خورده از فساد ( مالی ) رایج در ایرانیان ساکن لس آنجلس به ایران بازگشت. این حس به تنگ آمدگی از زندگی خارج نشینان را میتوان در موزیک خونه خوبه به خوبی دید. 

اردشیر احمدی از کودکی در کانادا و امریکا زندگی کرده است. او در برهه ای یک برنامه ی تلوزیونی از یکی از شبکه های لس آنجلسی داشت که به حواشی موسیقی فارسی با نگاهی به شدت نقدآمیز میپرداخت. او در مسیر زندگی حرفه اش با سفر به مکان های مختلف مستندی در مورد فساد رایج در لس آنجلس نشینان ساخت. پس از بازگشت او به ایران و ساکن شدن در ایران، اردشیر احمدی توسط اطلاعات چند ماهی دستگیر شد. پس از آزادی متنی را در صفحه ی اینستاگرام خود قرار داد که خواندنش بسیار جالب است. 

خواندن بسیاری از پست های این دو نفر بعد تازه ای از تفکر پنجمین تیپ فعال را برای ما روشن میکند. در ادامه چندی از این نظرات را بخوانید:

اردشیر احمدی پس از آزادی از بازداشت در بیانیه ای که بر خلاف خبر بازداشتش از سوی رسانه های معارض هیچ بازتابی نداشت از امنیت در ایران تمجید کرد و حساسیت وزارت اطلاعات مورد خودش را طبیعی داسنت.

اردشیر احمدی در پستی که عکس از تفنگ داران نیروی دریایی ارتش بالای آن است مینویسد : 

و اما امیرحسین مقصودلو
در ابتدای کلیپ شهدا تتلو این جمله ها را میگوید : برا شهدا هم مینیویسیم. چطور برای اون همه دختر پسرایی که با هم قهر و آشتی کردن نوشتیم، برا شهدا ننویسیم ؟ البته اونا نیازی به نوشتن ما ندارن ولی خوب واسه خودمون نوشتیم.
امیر تتلو به تازگی در محیطی که شاید امثال ما هم نتوانیم در مورد نماز خواندن حرفی بزنیم هوادارانش را دعوت به نماز خواندن میکند. او بار ها در وقت نماز صبح پست هایی با موضوع یکسان در صفحه ی اینستاگرام خود قرار داده است و فحش های یکسانی را هم تحمل کرده است : 

چه فحش میدین ، چه نمیدین و چه کاراى من ریا هست و چه نیست و چه من خوبم و چه بد و چه خودم میخونم و چه نه ، الان وقت نمازه و نماز صبح هم مهمترینه و هم دو رکعت بیشتر نیست و چه از من بدتون میاد و چه خوشتون میاد پاشین دو دقیقه براى خودتون و خداى خودتون وقت بذارین !! ممنون 

تتلو در آخرین حرکت خود با حضور در موزه ی صلح نوشت : 

چندین سال از جنگ میگذره اما عزیزانى که شیمیایى شدن یا عزیزانى که عضوى از بدنشون رو از دست دادن هنوز درگیر جنگن !! با این فرق که ما همراهشون نمیجنگیم !! مگه میشه ؟!؟ بیاین با حمایت کردن این پیج و حمایت از موزه ى صلح ، کمى از خجالتشون در بیایم !!!

او در پستی دیگر با قرار دادن عکسی از مغازه اش که در آن پرچم جمهوری اسلامی ایران و عکس امام خامنه ای دیده میشد تعداد قابل توجهی از هوادارانش را از دست داد. 
در پستی دیگر با قرار دادن عکسی در تبلیغ حجاب اسلامی نوشت : 

کارى به دین و مذهب و این چیزا ندارم ولى چیزیو براتون میذارم که واسه ناموس خودم میخوام چون دوستون دارم

در پستی دیگر تتلو با قرار دادن عکس پیامک مادر یکی از طرفدارانش که از او به خاطر تبلیغ نماز تشکر کرده بود و گفته بود دختر من با تبلیغ تو نماز خوان شده است نوشت : 

خیلیا میگن ، نماز میخونى بخون چرا رو اینستا مینویسى ریا کاره حرومزاده ى مادر پدر فلان  البته با ضریب فحشیه خیلى بالاتر !!! خواستم بگم بهشون که این مسیج مادر یکى از تتلیتیاس!! بخونین میفهمین واسه چى رو اینستا نوشتم نماز خوندنمو  خودم کلى خجالت میکشیدم و با خودم کلى کلنجار رفتم که بگم اما باید میگفتم که تتلیتیام هم بخونن !! چون میدونم اگه بدونن خودم میخونم اونام میخونن انقدر که با عشقن خدایا هممون رو ببخش و به راه راست هدایت کن 

تتلو بار ها در پست های متعدد ارادت و علاقه خود به نظام جمهوری اسلامی و مقام معظم رهبری اعلام کرده است و الحق بابت این حرف ها کم ترین ناسزایی که شنیده پاچه خوار و مترادف های آن است.
.
.
.
البته با وجود این اوصاف اگر بخواهیم مطالعه ی دقیق تری داشته باشیم، باید بگوییم اینان افرادی هستند که در محیط هایی با غنای مذهب بالا رشد نکرده اند. در آرا و نظراتشان و یا در برخی عکس هایشان اشتباهات و انحرافاتی از مبانی اسلام ناب دیده میشود. اما با گذر عمر و فراز و فرود های زندگی به این سبک از تفکر رسیده اند. گرایش روز افزون آنها به المان های مذهبی و انقلابی کاملا قابل مشاهده است ولیکن باید توجه داشت که این گرایش بر روی طیفی قرار دارد. در واقع نباید اعمل این قبیل افراد را با عینک صفر و یک دید. باید رفتار ارزشی و مطابق با هنجار های اسلامی و انقلابی ایشان ضریب داده شده و دیده شود. باید از آنها به خاطر این رفتار ها تشکر شود . باید قبول کرد که آنها ( حال برای هر هدفی که میخواهد باشد ) با استفاده از المان های انقلابی و بعضا مذهبی در حال هزینه دادن برای این جبهه فرهنگی هستند و برای یک فرد مشهور گران تر و مهم تر از عده ی زیادی از طرفدارانش نیست. 
خواننده ای را تصور کنید که با خواندن آهنگ های غرب زده پسند و استفاده از عباراتی که گاهی نمیشود بر زبان آورد عده ی زیادی طرف دار جمع کرده است. در همین دقایقی که این مطلب را مینویسم یک میلیون و نه صد هزار نفر صفحه ی اینستاگرام تتلو را فالو کرده اند. این فرد برای هر هدفی هم که باشد با ابراز این علاقمندی ها ( هرچند که دروغ باشد ) در حال هزینه ای است که بی شک انگشت شماری از مدعیان جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی حاظر به دادن این هزینه هستند. 
حتی اگر فردی مانند امیر حسین مقصودلو در حال دروغ گفتن باشد و یا هدفی جز گرفتن مجوز نداشته باشد سوال این است که آیا او اولین فردی است که این کار را میکند ؟ با دیگران چه کرده ایم ؟ اجازه دهید جسارت کنم و مثالی بزنم. فیلم اخراجی ها یک را احتمالا دیده اید. میدانید که سوژه های این فیلم در جنگ هشت ساله ی ما وجود داشته اند. موضوعش چه کسانی بودند؟ افرادی که برای اهدافی غیر الهی وارد جبهه ی حق علیه باطل شده بودند. با آنها چه برخوردی شد؟ نتیجه ی آن چه بود ؟ آیا نمیتوان این را مصداقی از هزاران مصداق دستور امام خامنه ای مبنی بر جذب حداکثری دانست؟ آیا فکر نمیکنید که با پذیرفتن و کمک کردن و ضریب دادن به این چنین افرادی که به واقع در جبهه ی فرهنگی حق علیه باطل در حال ساخت موشک های قدرتمندی هستند و بدون آنکه کسی به آنها بگوید آن را به خاک دشمنان حقیقی انقلاب اسلامی شلیک میکنند ؛ حتی با فرض دورغ گویی آنها ( که نویسنده این فرض را همینطور دلی قبول ندارد ) میتوان آنها را به یاران واقعی اسلام و انقلاب تبدیل کرد؟ آیا آنها حتی مجید سوزوکی های جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی نیستند؟ 
نهاد های فرهنگی و سازمان های بروکراتیزه شده ی فرهنگی ما بی شک زیر روزمرگی های کاغذی خود غرق شده تر از آن اند که بتوانند فکری خلاق و پیشرونده و حجومی در جبهه ی فرهنگی انقلاب اسلامی داشته باشند. وظیفه ی امروز ما آیا جز ضریب دادن این کار ها و پر کردن جای طرفداران ضد دین و ضد انقلاب اینان است؟ 

این قبیل افراد ان شاءالله در روند روز به روز آشنا تر شدن با مفاهیم عمیق اسلامی و انقلابی رشد میکنند. اما وظیفه ی ما چیست؟


به نظر حقیر این گروه شیب خوبی به سمت شمال شرق نمودار دارند؛ نه تنها لایق بها دادن اند؛ حساب باز کردن روی آنها وظیفه ی جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی است. از انفعال دوری کنیم...

  • میر محمد مطهری موید

بزرگی و بزرگواری روح - شهید مطهری

میر محمد مطهری موید | پنجشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ق.ظ | ۰ نظر

شهید مطهری

p4


بسم‌الله الرحمن الرحیم

بزرگی و بزرگواری روح ( منتشر شده در یکی از شماره های نشریه ی سندنس دانشگاه ارومیه )

*** این مطلب چند سال قبل نوشته شده است و من ترجیح دادم به همان شکل و بدون تغییر بیاید ***

گاهی انسان باکارهایی بزرگ اما مکدر کننده از طرف افرادی مواجه می‌شود. کارهایی که نه می‌توان بر بزرگی آن‌ها چشم پوشید و نه بر پستی‌شان. بر آنیم که از دریچه‌ی دیدگاه معلم شهید مرتضی مطهری نگاهی به معانی و حواشی گزاره‌های زیر بیندازیم: روح بزرگ و باهمت، روح کوچک و حقیر، روح بزرگوار و باکرامت، روح پست و رذل. بدیهی است در این مقال سعی شده که این موضوع بی‌هیچ دخل و تصرفی در سخنان آن شهید بزرگوار مطرح گردد.

1- صاحبان روح‌های بزرگ افرادی باهمت‌اند. کسانی که در راه رسیدن به اهداف خود زحمت می‌کشند، به تن و جان خود سختی می‌دهند، کم می‌خوابند و معمولاً هم کم عمر می‌کنند. ایشان در راه رسیدن به خواسته‌هایشان - حال هر چه که می‌خواهد باشد - از هیچ کاری روی‌گردان نیستند. می‌توان به ابوریحان بیرونی - که می‌گفت بدانم و بمیرم بهتر است یا ندانسته بمیرم - اشاره کرد یا نادر را نام برد که گاهی در لشکرکشی‌هایش تا ده‌ها روز حتی کفش از پایش بیرون نمی‌آورد و...

2- تن پروران و تنبلان روحی کوچک و حقیر دارند، به دنبال خواب راحت‌اند و از خوردوخوراک، بسیار لذت می‌برند. ایشان یا همواره دستشان جلوی دیگران دراز است و یا جیره‌خوار سفره دیگران‌اند، مانند بیچارگان غیبت دیگران را می‌کنند و تن به هر ذلتی می‌دهند. به خاطر همت کوتاهشان بی‌سواد و دریوزه‌اند. درواقع می‌توان گفت که حریصان و دنیاپرستانی که در طلب ثروت روح بزرگی دارند، بسیار بهتر اند از کسانی که با تنبلی زندگی می‌کنند و برای پوشاندن این ضعف دم از زهد می‌زنند. امام علی (ع) در خطاب به یکی از همین دنیاپرستان فرمود که ای باهمت و نیرومند چرا ثروت برای تو هدف است؟ آن را به دست آور تا برای تو وسیله باشد. جالب است اشاره کنیم که گاهی درآمد سالانه امام علی (ع) به 40 تا 60 هزار درهم می‌رسید.

3- روح بزرگوار را می‌توان در انسانی دید که اهداف زندگی خود را بر پایه‌ی کرامت قرار می‌دهد و برای رسیدن به آن اهداف و فضایل تلاش می‌کند. بزرگواری یعنی حس شرافت، احساس بزرگی در ضمیر و فطرت، خود را نه برتر از دیگران که برتر از هر خودپسندی و خودپرستی دیدن. بزرگوار می‌خواهد بزرگ باشد اما نه از دیگران بلکه از هر پستی و دنائت که امام علی (ع) فرمود روح خود را از هر پستی برتر بدانید.

4- روح پست روحی است که در راه رذایل حرکت می‌کند و در این راه و برای رسیدن به اهداف شوم خود کوتاهی نمی‌کند. برای مثال می‌توان به موسولینی اشاره کرد که به یکی از نزدیکانش در خلوت گفت: ترجیح می‌دهد که یک سال شیر باشم و بدرم تا صدسال گوسفند باشم و دریده شوم. باید گفت که در هر فرد صاحب روح بزرگ، قسمتی از وجود او رشد کرده. یکی صاحب یک کینه‌توزی بزرگ است، یکی صاحب ثروت‌اندوزی بزرگ و یا یکی صاحب جاه‌طلبی بزرگ و یا بندگی بزرگ و یا یک علم‌آموزی بزرگ و یا یک خودپرستی بزرگ.

هر روح بزرگواری یک روح بزرگ است اما هر روح بزرگی، بزرگوار نیست. هر روح باهمت یک روح بزرگ است اما یک روح زمانی بزرگوار است که قرین فضایل باشد و باعزت و کرامت و یک روح زمانی پست است که قرین رذایل و دنائت باشد.

در همین راستا باید دانست که درراه بزرگوار کردن روح خود اولاً باید همت کرد - همت بلند دار که مردان روزگار از همت بلند به‌جایی رسیده‌اند - و مرحله دوم قدم نهادن در مسیری است که خداوند برای کرامت انسان ترسیم نموده و آن، همان مسیر و دلیل بعثت و ولایت رسول آخرین و آل طاهرین ایشان است. چراکه پیامبر (ص) فرمودند: انی بعثت لاتمم مکارم الاخلاق. من برای تکمیل اخلاقی بزرگوارانه بر پایه‌ی کرامت و آقایی بشر – نه بر دیگران – بر پستی‌ها مبعوث شده‌ام.

اسلام درواقع مسیر کرامت انسان را رهایی او از بند نفس و سرور کردن خود عالی و الهی‌اش بر گستره وجودش می‌داند اما درعین‌حال به همان اندازه‌ای که انسان را به مبارزه با نفس پست خود دعوت کرده، به عزت‌نفس و بزرگی همت نیز سفارش نموده است. چراکه در منظر اسلام انسان موجودی است مرکب که در وجود او هم کشش‌های دانی وجود دارد و هم کشش‌های عالی و آزاده‌ی حقیقی کسی است که خود عالی‌اش را در کشور وجودش به آقایی و سروری برساند.

از کتاب آزادی معنوی – فصل بزرگی و بزرگواری روح


...

پ.ن : برخی دوستان علاقه به مطالعه دارند لکن نمیدانند چه بخوانند . لینک مفیدی پیدا کرده ام که هم برای خودم و هم برای دوستان علاقمند در اینجا قرار میدهم . 

تعدادی سیر مطالعاتی در موضوعات مختلف به پیشنهاد دکتر علی غلامی از اساتید خوب دانشگاه امام صادق (ع) را در این لینک میتوانید ببینید.

احتمالا در آن موضوعاتی وجود دارد که باب میل دوستان باشد . 

التماس دعا

  • میر محمد مطهری موید

خاطره های تشکیلاتی 1

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۱۳ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ق.ظ | ۰ نظر

تشکیلات

p3

بسم الله الرحمن الرحیم


قصد دارم طی مطالب دنباله داری خاطرات و تجربیات تشکیلاتی خود و دوستانم را ثبت کنم. عموم این خاطرات و مسائل در دفترچه ی یادداشت کار های روزانه ای که در آن سال ها داشتم یادداشت شده است. انشالله که مفید باشد .

ممکن است در پست های نخست به نظر برخی دوستان مطالب خیلی عمیق و یا قابل استفاده نباشد. ولی لازم است کمی صبوری کنید. این نوعی خاطره نگاری است که به مرور تکمیل میشود . همچنین سن وبلاگ کم است و تا پخته شدن و تکمیل مطالب راه باقیست . 

ممنونم که مطالب را دنبال میکنید. 

انشاءالله این بلاگ و به موازات آن صفحه ی اینستاگرام بنده هر هفته دو بار به روز خواهد شد . 

...

...

...

در اولین صفحات دفترچه یادداشتم نوشته ام : 

89/1/23

طبقه ی سوم کتابخانه

مدیر فرهنگی : شیرزاد . از آن جا به مدیر دانشجویان : اکبری . از آن به الله وردی زاده : خوابگاه ها . و از آن به اتوماسیون غذا 

...

آخرین روز های دبیری برادر یاری بود 

تا جایی که به یاد می آورم فکر میکنم برای سخنرانی، مهمانی دعوت کرده بودند و یا شاید هم نماینده ی اتحادیه برای برگزاری انتخابات سالانه ی دفتر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه به ارومیه قرار بود بیاید . در هر حال مهمانی قرار بود به ارومیه بیاید که باید برای اسکان و غذای او هماهنگی های لازم را با دانشگاه انجام میدادیم . 

برادر یاری، پیگیری نامه های این کار را به من سپرد . من در آن موقع فکر کنم قائم مقام واحد سیاسی یا آموزش بودم. تازه کار بودم و بار اولی بود که میخواستم پیگیری نامه ای اداری را در دانشگاه انجام دهم . من و یاری در دفتر خوابگاهی روی صندلی های سیاه نشسته بودیم . سید ابولفضل حسینی ( دبیر اسبق ) هم در قسمت پشتی دفتر خوابگاهی بود . یادم نمی آید که فرد دیگری هم در دفتر بود یا نه. من نمیدانستم باید این نامه ها را کجا ببرم و از چه کسانی امضا بگیرم. حتی نام مسئولین مربوطه و محل دفتر آنها را هم نمیدانستم . به علیرضا یاری گفتم نمیدانم باید کجا و پیش چه کسی بروم، لطفا مرحله به مرحله با آدرس بگو باید پیش چه کسی بروم. 

برادر یاری گفت: اول نامه را پیش مدیر فرهنگی میبری . گفتم اسمش ؟ گفت شیرزاد . گفتم کجاست ؟ گفت طبقه ی سوم کتابخانه مرکزی. شیرزاد امضا میکند و به اکبری ارجاع میدهد . اکبری کجاست ؟ همان کنار دفتر شیرزاد . او هم برای الله وردی زاده، مسئول خوابگاه ها و اتوماسیون می نویسد که باید هر نامه را به همان قسمت ببری و بن غذا برای مهمان بگیری. همه ی مراحل را یادداشت کردم.

این ها را که توضیح داد از آن طرف کتابخانه های دفتر خوابگاهی که در واقع دفتر را به دو قسمت تقسیم میکرد، سید ابولفضل حسینی گفت: گفتن ریز مراحل کاری که باید بچه ها بکنند شخصیت آن ها را پایین می آورد . 

...

من ریز مراحل را پرسیدم و کار را انجام دادم

لیکن هنوز هم فکر میکنم اگر یاری همه ی مراحل را به من نمی گفت، از پسش بر نمی آمدم. سید ابولفضل راست می گفت اما چاره ای نبود. یا باید قبلا یکی دو بار با یک نفر کار بلد همراه می شدم که مسیر ها و آدم ها و مسئولیت ها را یاد بگیرم و یا باید همه را مرحله به مرحله می نوشتم.

پیشنهاد می گنم عزیزان وقتی که برای نامه نگاری ها و امضا بازی ها می روند، یکی دو تا از جدیدتر ها و اعضای تازه وارد را با خود همراه کنند تا مسیر را یاد بگیرند. 

سخت ترین و عذاب آورترین کارها در فعالیت تشکیلاتی دانشجویی، دنبال امضای نامه ها دویدن است . سر و کله زدن با عده ای ( این قسمت توسط نویسنده حذف شد . ) .

التماس دعا



  • میر محمد مطهری موید

سرآغاز

میر محمد مطهری موید | جمعه, ۱۰ مهر ۱۳۹۴، ۱۲:۵۵ ق.ظ | ۲ نظر

شخصی

p1

بسم الله الرحمن الرحیم


دوستان عزیزم سلام  


پس از سال ها وبلاگ نویسی غیر حرفه ای و یادداشت حالات و نظرات و علایق شخصی به این نتیجه رسیدم که امروز باید بوسیله ی نوشتن در یک صفحه ی شخصی، خود را رشد دهم. امید دارم که با عنایات حضرت حق تعالی و حجتش بتوانم از پس این مهم بر آیم.

این بلاگ به پشتیبانی صفحه ی اینستاگرام شخصی بنده قرار است نمایان گر مطالبی باشد که بر مبنای دو هدف اصلی نوشته شده اند:

  1.  ایجاد تحرک مطالعاتی در بنده.
  2.  ارائه ی مطالبی که از نظر حقیر ممکن است دوستان و عزیزانم از خواندن آنها استفاده کنند. 

...

تمامی مطالب مندرج، حاصل قلم ناتوان حقیر است مگر آن که خلاف آن نوشته شود. نظرات، نقد ها، اشکالات و پیشنهادات شما روشن گر مسیر است.

...

انشاء الله بتوانم صفحات و لحظات پرباری برای خود و دیگران خلق کنم. 

التماس دعا


  • میر محمد مطهری موید