نماد"ی برای فرهنگ سازی"

صفحه ی شخصی میر محمد مطهری موید

نماد"ی برای فرهنگ سازی"

صفحه ی شخصی میر محمد مطهری موید

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تذکر» ثبت شده است

سوال

میر محمد مطهری موید | سه شنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۳:۵۲ ب.ظ | ۰ نظر

نقد



بسم الله الرحمن الرحیم


سوال : صرف نظر از همه تعریف ها و تمجید های رسانه های اصول گرا از اعتراض آیت الله لاریجانی به دکتر روحانی، آیا قرابتی بین این اعتراض و مطلب قبلی این وبلاگ نمیبینید؟ 

ما پاسدار خود هستیم نه پاسدار ارزش‌ها؛ نگهبان حریم خود هستیم نه نگهبان ارزش‌ها. 


  • میر محمد مطهری موید

نو اصاله الخودمانی ها

میر محمد مطهری موید | سه شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ق.ظ | ۵ نظر

فرهنگ - نقد




بسم الله الرحمن الرحیم

این یک نقد درون گفتمانی است.


چندین سال قبل، در دانشگاهی که دوره‌ی کارشناسی‌ام را در آن به پایان رساندم؛ روزی از روزهای محرم پس از اتمام نماز جماعت در مسجد دانشگاه، امام جماعت که همان مسئول نهاد دانشگاه هم بود برخلاف رویه‌اش به ایراد سخنرانی پرداخت. آن صحبت‌ها در جواب نشریه‌ای دانشجویی بود که توهین‌هایی به عزای امام حسین (ع) کرده بود. در اتاق نقل صحبت‌های آتشین و جواب‌های خوب و بجای مسئول نهاد بود که یکی از دوستان قدیمی‌تر و نکته‌بین گفت: ایشان فقط در مواردی به دفاع و جواب دادن برمی‌خیزند که به روحانیت توهینی شده باشد. وگرنه اگر به انقلاب یا امام و یا شهدا و ... کسی چیزی بگوید از ایشان صدایی درنمی‌آید. هرچند نتوانستم نقد دوستم را کاملاً بپذیرم اما ازآن‌پس حساس شدم که ببینم مسئول نهاد در چه مواقعی از خود عکس‌العمل نشان می‌دهد و در مقابل کدام هجمه‌ها بیشتر دفاع می‌کند.

در دوران دانشجویی افتخار فعالیت در تشکلی را داشتم و دارم که ادعای الگو گیری از شهید بهشتی و شهید مطهری را داشت. از همان روزهای اول جذب شدنم، دائم از زبان سید بزرگواری از قدیمی‌های تشکلمان سخنانی زیبا از شهید مظلوم دکتر بهشتی می‌شنیدم. چندین سال در سطوح مختلف تشکل دانشجویی فعالیت کردم و سعی داشتم تا جایی که می‌توانم آن جملات را در ذهن زنده نگاه‌دارم؛ اما پس از اتمام دوره‌ی کارشناسی و ورود به فضاهای کاری و فرهنگی خارج از دانشگاه یکی از جمله‌های شهید بزرگوار دکتر بهشتی را همواره در تضاد با خیلی از تشکل‌ها و نهادها و ادارات می‌دیدم. تشکل‌هایی که بیشتر تلاش‌هایشان در جهت حفظ خودشان است: تشکل باید پاسدار ارزش‌ها باشد نه پاسدار خود. نگهبان ارزش‌ها باشد نه نگهبان خود. هر وقت این تشکل به‌جای آن‌که نگهبان ارزش‌ها باشد و خدا‌پرست و حق‌پرست و کمال­دوست و کمال‌خواه باشد، خودخواه شد، آن‌وقت یک طاغوت می‌شود.

مشکلات و عملکردهای متناقض و بر اساس استانداردهای دوگانه در بسیاری نهادها گاه به ضرب‌المثل تبدیل‌شده است. همیشه معتقد بوده‌ام و هستم که شرط لازم ریشه‌کن شدن هر فسادی در هر محیطی، اقتدار، سرعت و دقت در عین همه‌گیر بودن اعمال قضایی و سرعت در اجرای آن است. به‌راستی از نگارش هر نوع نقدی در این زمینه بر خود نگرانم؛ پس این مورد را نقد نمی‌کنم. مثالی دیگر. علما و فضلا و دردمندان در مورد اثرات مخرب برخی برنامه‌های تلویزیون ازجمله فیلم‌ها و سریال‌ها و... کم تذکر نداده‌اند؛ اما در کدام مورد به انقلابی‌ترین! شکل ممکن با تهیه‌کننده‌ای برخورد شد و بحثش بالا گرفت؟ در داستان برنامه سمت خدا! چرا که از سازمان انتقاد شده بود. بازهم مثال این پاسداری از خود را آن سال‌ها در دانشگاه می‌دیدم که در برخی تریبون‌ها برخی دانشجوها به خیلی چیزها توهین می‌کردند که معمولی‌ترینش اسلام بود؛ اما کافی بود یک نفر به مسئول دانشگاه بگوید بالای چشمت ابرو است... . چرا از خودمان مثال نزنم. در آن سال‌های دور، تنها دفعه‌ای که تمام بچه مذهبی‌ها و تشکل‌ها و هیئت‌ها و کانون‌های مذهبی دانشگاه یک‌صدا شدند و تا پای عوض کردن معاون دانشگاه رفتند؛ زمانی بود که یکی از نشریات زرد دانشگاه به تشکل‌ها توهین کرده بود. وگرنه در باقی مواقع چه بی‌حجابی باشد چه سخنران فتنه‌گر باشد چه پای نظام در میان باشد؛ اتحاد که سهل است؛ کسی در میدان نبود.

مطلب حاشیه‌دار این روزها که درواقع این نوشتار برای پرسیدن چند سؤال پیرامون آن نگاشته شده؛ کنسرت است. اصلاً با این کاری نداریم که اگر کنسرت بد است چرا فقط در مشهد و قم نباید برگزار شود و باقی استان‌ها به ما چه ارتباطی دارد. این را هم نمی‌خواهم بگویم که اگر با خود موسیقی مشکلی ندارند و با حواشی زننده‌ی غالب کنسرت‌ها مشکل‌دارند؛ مگر آن حواشی مثلاً بر مردم شیراز و همدان و اهواز و رشت و اردبیل بی‌اثر است؟ بازهم به من مربوط نیست که بگویم برگزاری کنسرت در قم جز یک لجبازی کودکانه و کم ­خردانه چیز دیگری نبوده است. سؤال اساسی من این است: فضای کنسرت اگر بی‌تربیتی باشد (که معمولاً هم هست) در مشهد و در حضور امام معصوم بی‌تربیتی تر است یا در قم و محضر خواهر محترم امام معصوم؟ اگر اجتماع طلاب مثلاً به‌جای قم در تبریز بود آیا بازهم سروران به اجرای کنسرت در قم اعتراض می‌کردند؟ آیا حضور مقدس برخی سروران از حضور مضجع نورانی ثامن‌الحجج مقدس‌تر است که حتماً باید در قم کنسرت برگزار می‌شد تا صدای برخی دوستان دربیاید؟ حتماً باید در قم کنسرت راه می‌انداختند که وزیر به استعفا بیفتد؟ هیچ به این فکر کرده‌اید که مرزهای زندگی اسلامی را تا قم المقدسه کوچک کرده‌ایم؟ نصف مساجد کشور بی امام جماعت مانده است و نصف دیگر به‌ندرت سه وعده نماز جماعت دارد آن‌وقت موضوع حرکت‌های انقلابی ما شده است: خودمان. ما پاسدار خود هستیم نه پاسدار ارزش‌ها؛ نگهبان حریم خود هستیم نه نگهبان ارزش‌ها. دانشجوی کمترینی چون من شرم داشت که از عین عبارت مرحوم منیر استفاده کند. گفتم شاید استفاده این عبارت توسط من بی‌ادبی باشد. تغییرش دادم به: اصاله الخودمانی. ما نسل نوی این آسیب هستیم؛ ما "نو اصاله الخودمانی­ ها".

  • میر محمد مطهری موید

جهاد اقتصادی و فرهنگی همزمان

میر محمد مطهری موید | سه شنبه, ۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۴۴ ب.ظ | ۲ نظر

شخصی


میم انگشتر


بسم الله الرحمن الرحیم


💎گروه "میم" 

🔸🔸🔸🔸🔸

👤همیشه برام دغدغه بود که وقتی از فضای دانشگاه دور میشم؛ توی گیر و دار زندگی حال و هوای فعالیت های فرهنگی و تشکیلاتی و ... رو چطور می تونم حفظ کنم. به خودم میگفتم باید دنبال یه کاری باشی که همزمان هم جهاد فرهنگی باشه هم جهاد اقتصادی.

👥یکمی که از ازدواجم گذشت دیدم باتوجه به سابقه ی فامیلی مون توی کار انگشتر و رواج کار های اقتصادی در فضای تلگرام و کانال های تلگرامی، میتونم وارد این فضا بشم ولی بعد فرهنگی اش برام مساله بود. 

🗣به فکرم زد که یه نظر اینه که کاری رو انجام بدی که فرهنگیه و از اون کار پول در بیاری... ولی یه منظر متعالی تر میتونه این باشه که هر کاری که برای کسب روزی حلال میکنی بهش یه بعد ارزشی بدی... حالا این کار میتونه هر چیزی باشه . اینطوری همه ی مشاغل ما دارای بار ارزشی میشن نه فقط تعدادی شون.


🔔پیش خودم فکر کردم که خوب شغل انگشتر فروشی میتونه چه بار ارزشی اعتقادی و از همه سخت تر انقلابیی داشته باشه ؟ 

این کار ها به نظرم رسید:

🔷1- توجه و اولویت دادن به معارف و سنت پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) که توصیه های زیادی در رابطه با انگشتر و نقش نگین و... دارند و نشر اون ها به جای استفاده از محرک هایی مثل سنگ ماه و سنگ چاکرا و... که متاسفانه خیلی توی جامعه فراوون شده و هیچ کدوم هم منبع درست و موثقی نداره و تازه اگر داشته باشه هم از اعتقادات کنفسیوسی و شرقی سرچشمه داره بیشتر تا ادیان الهی.

🔶2-استفاده از تیکه کلام های مذهبی در گفتگو با مشتری ها و یا مطالبی که توی کانال گزاشته میشه مثل " ان شاء الله " یا مثل این جمله که " ان شاء الله از برکات معنوی اش برخوردار بشید."

🔷3-رعایت انصاف و سود عادلانه در قیمت گزاری محصولات توی بازاری که سود های 300 درصدی توش عادی محسوب میشه و مشتری ها معمولا تفاوت کیفیت ها رو نمیتونن تشخیص بدن. مثلا مشتری ها شاید نتونن تفاوت عیار نقره 925 رو با 850 تشخیص بدن ( خیلی از فروشنده ها هم نمیتونن) یا این که خیلی ها تفاوت عقیق یمن رو از غیر یمن تشخیص نمیدن یا نمیدونن که یاقوت شمش خیلی زیبا تر از یاقوت معدنیه ولی قیمتش خیلی کم تر و کم ارزش تره... . از روز اول تمام تلاشم رو کردم که اولا واسطه ها رو حذف کنم تا قیمتم کم تر بشه و ثانیا هر روز کیفیت کار ها رو بیشتر و بیشتر کنم.

🔶4-استفاده از مطالب و عکس های تبریک و تسلیت در ایام مذهبی.

🔷5-دیدم خیلی از اعضای کانال ممکنه خانم های مذهبیی باشند که دوست ندارن به یه فروشنده آقا پیام بدن، به همین دلیل برای خانمم هم یک اکانت درست کردم و به عنوان اپراتور خانم توی کانال ویژه ی کار های زنونه معرفی کردم . الان هم اپراتور آقا داریم و هم اپراتور خانم.

🔶6- از همه سخت تر که فکرم رو مشغول کرده بود این بود که چه کار انقلابیی میشه کرد توی این کار تا این که به نظرم رسید اعلام کنم که به طلاب و بسیجی ها و بچه تشکیلاتی ها و فرهنگی ها تخفیف ویژه میدم . این کار باعث میشه به یه قشر خاص ضریب داده بشه. حتی اگر کسی که بسیجی هم نیست بیاد بگه من بسیجی ام خیلی خوبه چون تشبه به کفار حرامه و تشبه به صالحین توصیه شده... 

🔷7-استفاده ی غیر مستقیم از صحبت ها و عکس های حضرت آقا در ایام و مناسبت های مختلف

🔸🔸🔸🔸🔸

👆🏻اینارو عرض کردم که هم معرفی کارمون باشه و هم اگر خدا توفیق بده یه تجربه ی خوب رو به بچه مذهبی ها توصیه کرده باشم.

❤️این مطلب رو اگر دوست داشتید پخش کنید لطفا فقط توی گروه ها و کانال های بچه مذهبی ها بزارید ... ممنون.


🌺🌺🌺

https://telegram.me/joinchat/AWQjgD0gv044RW0WFCR2pA 👈 برای عضویت در *کانال ویژه ی آقایان* این لینک را لمس کنید

🌺🌺🌺

https://telegram.me/joinchat/CYvaWj1uVOBuYurUsJdAow 👈 برای عضویت در *کانال ویژه ی بانوان* این لینک را لمس کنید

  • میر محمد مطهری موید

آیا می‌توان شبکه‌های تلویزیونی تخصصی را خصوصی کرد؟

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۵۹ ب.ظ | ۲ نظر

سیاست گذاری رسانه ای


تلوزیون


بسم الله الرحمن الرحیم

چند وقتی نبودم و از این بابت پوزش می طلبم.

...


این یادداشت در مورد رد یا تایید اصل خصوصی سازی شبکه های تلوزیونی نیست. موضوع این متن، نقد راه حلی است که این روز ها طرفداران خصوصی سازی شبکه های رادیویی و تلوزیونی از آن صحبت میکنند: خصوصی سازی شبکه های تخصصی مثل شبکه ورزش، شبکه سلامت و خیلی موضوعات به ظاهر تخصصی دیگر.

گروهی از متخصصان رسانه بر این باورند که برخی موضوعات تخصصی که جنبه‌ی سیاسی فرهنگی اقتصادی ندارند می‌توانند در قالب شبکه‌های تخصصی؛ خصوصی شوند. مدتی من هم به دلیل درس خواندن در کلاس‌های دانشگاه بر این باور بودم؛ اما دو سؤال ذهن مرا به خود مشغول کرده بود:

1- آیا جدا کردن موضوعات تخصصی از مسائل سیاسی، فرهنگی، اعتقادی؛ نوعی سکولاریسم رسانه‌ای نیست؟

2- آیا می‌توان در عمل موضوعات سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و... را از هم جدا کرد و موضوعات و شبکه‌هایی تخصصی و عاری از جهت‌گیری‌های سیاسی، فرهنگی، اعتقادی ساخت؟

چند وقتی‌که فکر کردم در مورد جواب سؤال اول خودم را راضی کردم که برخلاف نظر اساتیدم نظر دهم: جدا کردن موضوعات تخصصی از مسائل سیاسی، فرهنگی و به‌ویژه اعتقادی نوعی سکولاریسم است.

در مورد سؤال دوم هم، دو مثال از هزاران مثالی که مرا به نتیجه قطعی رساندند را بیان می‌کنم:

اولین مثال داستان دعوت شدن دکتر ظریف به برنامه نود است. یکی از شبکه‌های خصوصی که مدنظر اساتید است شبکه ورزش خصوصی است. خوب می‌بینیم که در عمل اگر چنین شبکه‌ای داشته باشیم نمی‌توان آن را از سیاست جدا دانست.

مثال دوم همین‌الان دارد از تلویزیون خانه ما پخش می‌شود، برنامه بهونه با اجرای سامان گلریز. شنیدن ناخواسته حرف‌های سامان گلریز که به‌عنوان مقدمه‌ی برنامه‌اش در مورد ملزومات توسعه پایدار ازجمله حفاظت محیط ‌زیست صحبت می‌کند؛ باعث شد مطالعه کتاب زبان را نیمه‌تمام بگذارم و این جملات را بنویسم. دوستان با کمی مطالعه به عمق واژه‌هایی مثل توسعه پی خواهند برد که با ظاهری فریبنده تغییر عمیق فرهنگی کشورهای به‌اصطلاح جهان سوم (!؟!) را مدنظر دارد.

نظام رسانه‌ای صداوسیما در جمهوری اسلامی ایران بدون تعارف؛ یک نظام ایدئولوژیک و متمرکز است. مجوز دادن به افراد، احزاب یا نهادها برای راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی خصوصی از ابتدا یکی از خطوط قرمز رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بوده است.

این‌که آیا این خط‌مشی صحیح است یا نه به این یادداشت ربطی ندارد؛ اما این‌که آیا این بهانه که با تخصصی شدن شبکه‌ها می‌توان با خیال راحت آن‌ها را خصوصی کرد؛ وارد نیست. مشکل اساسی این استدلال نه‌فقط در استفاده ابزاری صاحبان رسانه‌های تلویزیونی تخصصی خصوصی از رسانه‌هایشان؛ مثل مورد برنامه نود است؛ بلکه در آمیخته شدن برخی اصطلاحات تخصصی با زندگی روزمره ما و متشابه بودن برخی مفاهیم آن‌ها هم هست که  موجب می شود گاه خواسته و گاه ناخواسته، پیام‌های فرا واژه‌ای به مخاطب منتقل شود. سامان گلریز ممکن است عمق فرهنگی واژه‌ی به‌ظاهر اقتصادی " توسعه" را نداند؛ اما استفاده‌ی زیاد این‌گونه واژه‌ها در جامعه موجب استفاده آن‌ها در چنین برنامه‌هایی خواهد شد؛ حال بماند که خیلی‌ها هم می‌توانند امثال او را به استفاده از چنین واژه‌هایی سوق دهند.

در مورد همین یک واژه‌ی توسعه خوب است توضیح دهم که در ایران دو گروه وجود دارد. گروه طرفدار توسعه مثل اصلاح‌طلبان و تکنوکرات ها و گروهی از به‌ظاهر اعتدالیون و گروهی از اصول‌گرایان بی‌سواد. عده‌ای هم با مفهوم توسعه مخالف‌اند مانند اصولگرایان ایدئولوژیک تر، دلواپسان و افرادی که ازنظر فکری به ولایت‌فقیه نزدیک‌ترند؛ که واژه‌ی پیشرفت را پیشنهاد داده‌اند (الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت). خوب حال بگویید با ترویج کلمه‌ای مثل توسعه و اتفاق جالبی مثل استفاده آن در یک برنامه‌ی آشپزی در تلویزیون؛ چرا صداوسیما باید این حداقل کنترلی (!) که بر برنامه‌های رادیو تلویزیونی دارد را هم از دست بدهد؟ آن‌هم با بهانه‌ای سطحی مثل تخصصی کردن شبکه‌های خصوصی.

این راه حل فقط نوعی خود فریبی ( یا دگر فریبی ) است که نتیجه ای جز سهل انگاری در قانون گذاری ندارد.

...


التماس دعا

  • میر محمد مطهری موید

آیا اخلاق در جامعه ی آمریکا رو به زوال است؟

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ق.ظ | ۲ نظر
رسانه
resane


بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه شده ی قسمتی از مقاله ی زیر رو تقدیم میکنم.

آیا اخلاق[در جامعه‌ی آمریکا] روبه‌زوال است؟

 جان دایلین (13)

نشریه‌ی سیاحت غرب شماره 13 صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران

 

 

 

مقاله حاضر، بر اساس نتایج یک نظرسنجى به نگارش درآمده است و جمع‏بندى آن این است که ارزش‏هاى اخلاقى در جامعه آمریکا به‌شدت رو به افول است و مهم‏ترین عامل آن یکى تضعیف و فروپاشى خانواده و دیگرى نقش رسانه‏ها به‌ویژه تلویزیون در بى‏اعتبار کردن ارزش‏ها و هنجارهاى اخلاقى است.

 

 

 نتایج یک نظرسنجى نشان مى‏دهد که بیشتر مردم آمریکا فکر مى‏کنند، شاخص‏هاى اخلاقى کشورشان رو به افول است و کمک به استحکام خانواده‏ها، راه‌حل آن است.

 دلایل افول اخلاقى که در شهرهاى آمریکا یافت مى‏شود، این است: فیلم‏هاى زننده، مواد مخدر، برنامه‏هاى زننده تلویزیونى، بى‏توجهى به کودکان و خانواده‏هاى از هم گسیخته. با توجه به این مسائل، مردم آمریکا نگران از بین رفتن شاخص‏هاى اخلاقى در ایالات‌متحده در پایان قرن بیستم هستند. مطابق سرشمارى سراسرى که مرکز «بازنگرى علم مسیحى» (TIPP) انجام داد:

 - خیلى از افراد موردبررسی، نگرانى خود را از این‌ که سطح اخلاق به پایین‏ترین سطح تنزل یافته است، اعلام کرده‏اند.

 دلایل افول اخلاقى که در شهرهاى آمریکا یافت مى‏شود، این است: فیلم‏هاى زننده، مواد مخدر، برنامه‏هاى زننده تلویزیونى، بى‏توجهى به کودکان و خانواده‏هاى ازهم‌گسیخته.

 در سرشمارى از 800 آمریکایى که توسط مؤسسه تکنولوژى اندازه‏گیرى تدبیر و سیاست (TIPP) ارائه شد، اکثر مصاحبه‌شوندگان معتقدند:

 - امروزه جوّ اخلاقى آمریکا بدتر از سال 1950 است.

 - افول اخلاقى آمریکا، بحران جرم، خشونت، مواد مخدر و حاملگى نوجوانان را به‌طور معنى‏دارى تشدید کرده است.

 - تلویزیون، سینما و موسیقى، تمام ارزش‏هاى ملى را تنزل مى‏دهند.

 - دین و خانواده تأثیر بسیار زیادى بر اخلاقیات ملى دارند، ولى تأثیر آن‏ها نسبت به گذشته کاهش‌یافته است.

 - آموزش باید تأثیر مثبتى بر اخلاقیات داشته باشد، اما از عهده این مسؤولیت ناتوان است.

 - رهبران دینى به خاطر ارزش‏هاى اخلاقى‏شان مورد سرزنش واقع مى‏شوند، ولى اکثر گروه‏هاى عمده دیگر از قبیل احزاب سیاسى و مجریان اقتصادى، روی‌هم‌رفته ازلحاظ اخلاق در طبقه پایین‏ترى هستند.

 نتایج سرشمارى دیگرى نشان مى ‏دهد:

 - در اکثر مناطق آمریکا، اکثر مردم با این عقیده که ارزش‏هاى ملى از سال 1950 به تعطیلى رفته است، موافق‌اند، این نظر مخصوصاً در جنوب و غرب صادق است.

 - در بین گروه‏هاى آمریکایى، جمهورى‏خواهان، سفیدپوستان و افراد بیش از 55 سال، نگرانى بیشترى دارند.

 - «آن اچارک» معلم پایه دوم و یکى از افراد موردبررسی، تأثیر شاخص‏هاى پایین کشور را بر دانش‏آموزان کلاسش در بیکرزفیلد و کالیفرنیا مشهود مى‏ داند. او مى‏ گوید: «جوّ اخلاقى به‌وضوح بدتر شده است.» او ازآنچه مردم از تلویزیون و حتى اینترنت مى‏بینند، متأثر است. او معتقد است: نتایج بررسى نشان مى‏ دهد، دلیل این‌که دانش‏آموزان هم ازلحاظ فیزیکى و هم ازلحاظ عاطفى مورد بى‏ توجهى واقع مى‏شوند تا حدودى این است که والدین آن‏ها «در تلاش‌اند تا سر خود را بالاى آب نگه‌دارند» و همچنین والدین خودخواه شده‏اند.

 در یک نظرسنجى از مردم خواسته شد تا درباره نقش پنج گروه مهم در جامعه نظر دهند. این پنج گروه عبارت‌اند از: سیاسیون، رهبران اقتصادى، شخصیت‏هاى دینى، قهرمان‏هاى ورزشى و ستاره‏هاى سینما. تنها کسانى که درزمینهٔ دین فعالیت مى‏کنند، نمره بالایى گرفتند.

 خانم اچارد می ‏گوید: امروزه بچه‏ ها ازآنچه که نباید بدانند، بیشتر آگاه‌اند، مثلاً بچه ‏هایى که در سنین 7 یا هشت سال هستند. چنین شرایطى مشکلاتى را پیش مى‏آورد که اغلب به‌جای آن‌که والدین مسئول آن باشند به دوش مدرسه‏ ها مى ‏افتد.

 نزدیک به 80 درصد جمهورى خواهان و 53 درصد از دموکرات‏ها مى‏گویند: در چهل سال گذشته، اخلاقیات جامعه به‌طور معنى‏دارى افت کرده است. 70 درصد سفیدپوستان و 75 درصد از کسانى که شخصاً سال‏هاى 1950 را تجربه کرده و شاهد تغییرات پس‌ازآن بوده‏اند نیز همین نظر را دارند. تنها نظر یک گروه در این زمینه متفاوت است. آمریکاییان غیر سفیدپوست. درحالی‌که 43 درصد مى‏گویند، امروزه اخلاقیات بدتر شده است، نزدیک به یک‌چهارم غیر سفیدپوستان مى‏گویند، سال‏هاى 1990 از 1950 بهتر است و 18 درصد اعتقاددارند، شرایط تقریباً یکسان است. به نظر مى‏رسد غیر سفیدپوستانی که نظرشان متفاوت است، در سال‏هاى پس از 1960، از حقوق شهروندى مناسب‏ترى بهره‏مند شده‏اند.

 چه طور به اینجا رسیده‏ایم؟

 زمانى که آمریکاییان متوجه افول اخلاقى در جامعه خود شدند، در جستجوى عوامل آن به رسانه‏ها و خصوصاً تلویزیون رسیدند. «جیشن ساینس»  مى‏گوید: «تلویزیون بدترین است». او متذکر مى‏شود، تلویزیون در خانه، در دسترس بوده و اجتناب از آن سخت است، درصورتی‌که استفاده از مجلات، سینما و دیگر رسانه ‏ها، مستلزم آن است که انسان به مغازه یا سالن نمایش برود.

  


بعد نوشت : ...

برخی از دوستان را میبینم که دم از رواج اخلاق در جامعه ی آمریکا می زنند. گفته های بالا را اگر از فردی مثل من بشنوند، او را به ندانستن واقعیت در جامعه ی غربی متهم می کنند. میگویند آنها بسیار خانواده دوست و اخلاقی اند. خوش دارم بدانم در مقابل مقاله ی بالا که کاملا در محیط امریکایی نوشته شده است چه استدلالی می آورند. 

اجازه بدهید کمکتان کنم برای استدلال آوردن. در بهترین شرایط و با خوشبینانه ترین نگاه میتوان گفت بعد از یک سقوط آزاد اخلاق در جوامع غربی حالا عده ای از آنها بیدار شده اند و در تلاش اند اخلاق را به جوامع خود برگردانند. اما سوال از دوستان روشنفکر غرب دوست این است که این عده چه تعدادی از افراد جوامع غربی اند؟ چقدر موفق بوده اند؟ چه کرده اند؟ و اخلاقی که از آن دم می زنند بر اساس چه معیار و بر چه محوری است؟ 

...

التماس دعا

  • میر محمد مطهری موید

خاطره های تشکیلاتی 2

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۴، ۰۹:۰۰ ق.ظ | ۳ نظر

تشکیلات


p8



بسم الله الرحمن الرحیم


قصد دارم طی مطالب دنباله داری خاطرات و تجربیات تشکیلاتی خود و دوستانم را ثبت کنم. عموم این خاطرات و مسائل در دفترچه ی یادداشت کار های روزانه ای که در آن سال ها داشتم یادداشت شده است. انشالله که مفید باشد .

مطالبی که عینا در دفترچه یادداشتم نوشته ام را بصورت خمیده ( ایتالیک ) نشان دار کرده ام

...


این مطالبی که در دفتر چه نوشته شده است به چند روز قبل از انتخابات سال 89 دفتر جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه ارومیه بر می گردد. نمی دانم دست خط چه کسی است. لیستی از اعضای جامعه اسلامی است که می توانند عضو شورای مرکزی شوند و یا شاید کاندیدای شورای مرکزی بوده اند.

در بین آنها اسامی چند نفر از اعضای خوب بسیج دانشجویی دانشگاه هم به چشم می خورد که علیرضا یاری فکر می کرد می توانن به جامعه اسلامی کمک کنند. 

آن لیست به قرار زیر است : 


ناصر نادعلی*@

هادی جاویدی*

محسن پیام*

علیرضا فراشی 

میر محمد مطهری موید@

بهروز شیرازی@

خلیل نقی زاد

سعید تاروردی زاده*

علی کشاورز@

اسماعیل دوستخواه@

مصطفی زارعان@

علی زبردستی@

حسین علی پناه


افرادی که با * مشخص شده اند به جز جامعه اسلامی، عضو بسیج دانشجویی هم بودند.

افرادی که با @ مشخص شده اند در انتخابات شورای مرکزی سال 89 وارد شورا شدند. شورای سال 89 یازده نفری بود. متشکل از هفت آقا و چهار خانم.


هر دبیر یا عضو شورای مرکزیی با توجه به شناختی که از اعضا دارد در ذهن خود آن طور که دوست دارد شورای بعدی شکل بگیرد، اعضا را می چیند. لیکن نکته مهم آن است که اولا نباید سعی کند به مجمع عمومی جهت دهد و باید اجازه دهد که نظر و رای خود اعضای مجمع عمومی شورای بعد را تعیین کند و دوما نباید حتی نظر خود را در بین عموم اعضا ابراز نماید چرا که موجب سرخوردگی برخی کاندیدا ها، ایجاد شبهه و بد بینی راجع به انتخابات، ورود زود هنگام اعضای فعاد در رقابت های انتخاباتی و مشکلات عدیده دیگری میگردد . 

نکته ی سوم آن است که هر شورای مرکزی باید مراقب باشد که موضوع انتخابات سالانه شورای مرکزی دفتر در بین اعضای جاد زود مطرح نشود. خود اعضای شورا باید از مدت ها قبل برای انتخابات برنامه ریزی و جذب و پرورش نیرو داشته باشند اما نباید موضوع انتخابات را در عموم اعضا مطرح نمایند. 

مطرح شدن زود هنگام انتخابات در بین اعضا موجب دوری آنها از یکدیگر و کم شدن انسجام تشکیلات میشود. در عوض باید در بین اعضا به موضوعاتی از قبیل فعالیت برای رضا خدا، انجام وظیفه در هر جایگاه تشکیلاتی، افزایش روحیه ی کار تیمی و گروهی، کمک به هم تشکلی در انجام وظایفش، انجام هر کمکی ولو آنکه وظیفه ی اصلی ما نباشد و از این قبیل مسائل تشکلاتی تبلیغ و یادآوری گردد. 

با در نظر گرفتن همه ی این مطالب، هر دبیر و یا عضو شورای مرکزیی در ذهن خود با توجه به شناختی که از کاندیدا ها دارد بهترین شورای مرکزی که به نظرش می رسد را می چیند و این کار به شرط رعایت کردن موارد بالا نه تنها اشتباه نیست بلکه کاملا طبیعی نیز هست. 

نظر برادر یاری به عنوان دبیر در حال انجام انتخابات شورای بعد از خودش به شرح زیر بود: 


دبیرکل : علی کشاورز

قائم مقام دبیرکل : ناصر نادعلی

واحد سیاسی : محسن پیام / قائم مقام : زبردستی

واحد فرهنگی : زارعان

واحد آموزش : میر محمد مطهری موید/ قائم مقام و دبیر دفتر علوم : خلیل نقی زاد

واحد تشکیلات : سعید تاروردی زاده / قائم مقام : بهروز شیرازی

واحد اجرایی : دوستخواه

معاونت مالی : هادی جاویدی

روابط عمومی : ---

تبلیغات : ---

نشریات : ---

دبیر دفتر مرکزی : حسین علی پناه


1- علیرضا یاری موضوع انتخابات شورای مرکزی دفتر ارومیه را در روز های نزدیک به انتخابات بین ما مطرح کرد . یعنی این وظیفه ی خود را به خوبی انجام داده بود و جامعه اسلامی را از حاشیه دور کرده بود.

2- علیرضا یاری نظر خود را راجع به شورای بعدی صرفا در بین افراد معدودی بیان کرده بود. میتوان گفت او به این وظیفه خود که همان مطرح نکردن نظر خود در بین اعضای جاد است هم عمل کرده است.

3- اعمال نکردن نظر شخصی به مجمع عمومی و شورای بعدی را هم با مقایسه ی اعضای شورای بعدی با علاقه ی یاری میتوان دید. 

چینش شورای بعد به هیچ وجه با آنچه یاری دوست داشت هماهنگ نبود. یعنی علی رقم آنچه که خیلی از دوستان در مورد دیکتاتور بودن یاری می گویند در عمل میبینیم که او در این موضوع تقوی پیشه کرده و نظر خودش را نه بر مجمع عمومی و نه بر شورای بعدی دیکته و تحمیل نکرده است .

اعضا و سمت های شورای بعد از یاری یعنی شورای 89 به شرح زیر است: 


دبیر کل : میر محمد مطهری موید

قائم مقام دبیرکل : علی کشاورز

واحد سیاسی : زبردستی / قائم مقام : حسین زینلیان بروجنی

واحد فرهنگی : زارعان

واحد آموزش : ناصر نادعلی

واحد تشکیلات : بهروز شیرازی


این مقایسه به این معناست که نیمی از افرادی که علیرضا یاری علاقه داشت، رای نیاوردند و فقط یکی از واحد ها آنطور انتخاب شد که او دوست داشت. و این ثابت می کند که یاری در روند انتخابات دخالت نکرده است. 

به نظر من شورای که شکل گرفت بهتر از آنی بود که یاری می خواست . البته با توجه به علقه ی من به شورای 89 و صد البته با توجه به این که شورای مورد علاقه ی یاری را کسی نمیداند که چگونه میتوانست باشد؛ نمیتواند نظر تام و کاملی باشد.


.........................................................

جمع بندی نکاتی که می توان از این خاطره برداشت کرد به این شرح است:

  1. شورای مرکزی باید از اولین روز های تشکیلش به فکر تشکیل شورای بعد از خود به بهترین شکل و با اعضایی قوی و با تجربه باشد و در این مسیر تلاش ویژه و مداوم داشته باشد. اما 
  2. نباید موضوع انتخابات زود تر از موعد در بین اعضا مطرح شود . وقتش یکی دو هفته قبل از انتخابات است. 
  3. این که اعضای شورا و به ویژه دبیر در ذهن خود طرح بهترین شکل تشکیل شورای بعد را داشته باشند خوب و طبیعی است. اما 
  4. نباید نظر خود را به اعضای جاد که میخواهند به کاندیدا ها رای دهند و اعضای انتخاب شده که میخواهند مسئولیت ها را تقسیم کنند تحمیل کنند.
  5. بهتر آن است که حتی نظر خود را در بین اعضا مطرح هم ننمایند. 
  6. البته همواره مسیر مشورت گرفتن باز است. لیکن به نظر من باید مشورت گرفته شود. یعنی باید اعضای جدید تر از قدیمی ها مشورت بخواهند نه این که قدیمی ها به سراغ آنها بروند برای مشورت دادن. این موضوع معمولا باعث پس زدن جدیدتر ها شده است.


ان شاء الله در خاطره های تشکیلاتی 3 ، جلسه ی قبل از انتخابات شورای 89 بین همه ی کاندیدا های شورای مرکزی که برای آشنایی آنها با نظرات یکدیگر برگزاری شده بود را شرح خواهم داد.


.......

بعد نوشت : برادر یاری در گروه تلگرامی سابقون جاد ارومیه در حاشیه ی این مطلب، متنی مرقوم فرمودند که در ادامه می آید : 

سلام

در حاشیه مطلبی که اقای مطهری گفتند ذکر چند نکته را لازم می بینم

1.بنده بحث شورا را با همه ی کسانی که قصد کاندیداتوری داشتند مطرح می کردم و دبیر را به صورت پیش فرض کشاورز قرار می دادم تا کسی به فکر قدرت نباشد و نتواند زیر اب کسی را بزند

2. از رهگذر این صحبت متوجه می شدم موضع هر کدام از توانایی دیگران چیست و شورای مطلوب از نظر نسل بعد کیست 

3. تهی الذهن وارد شورای بعد نمی شدند اگر نمی دانستند وظیفه هر واحد چیست ان جا می پرسیدند و در خلال این بحث خود نیز امادگی ذهنی پیدا می کردند

4. در شب ماقبل کنگره در جلسه ای که بین بنده و سید ابوالفضل در باره ی بررسی شورا شکل گرفت، بحث بر سر دبیر شدن و نشدن مطهری و یک نفر دیگر بود که نظر بنده روی مطهری بود، اما این نکته را به هیچ کس نگفتیم

5. عینا شورایی که شب قبل کنگره با سید بستیم اتفاق افتاد جز پیام که رای اورد و رفت و دیگری جایگزین شداما ای نکته را به کسی نگفتیم. اما ان شورا شناسی حاصل تحلیل و صحبت با همه ی شورا بود، کسی فضا را مدیریت نکرد تا مجمع تنها افراد داوطلب اشنایی پیدا کردند و اعمال نفوذی هم اتفاق نیفتاد

ممنون از اقای مطهری هم بابت عکس هم خاطره

  • میر محمد مطهری موید

محرم

میر محمد مطهری موید | جمعه, ۲۴ مهر ۱۳۹۴، ۰۲:۴۷ ب.ظ | ۱ نظر

رویداد



بسم الله الرحمن الرحیم

بعضی ها ما را سرزنش می کنند که چرا دم از کربلا می زنید و از عاشورا ؛ آنها نمیدانند که برای ما کربلا بیش از آنکه یک شهر باشد یک افق است که آن را به تعداد شهدایمان فتح کرده ایم ، نه یک بار نه دو بار … به تعداد شهدایمان 


#آوینی
  • میر محمد مطهری موید