آیا میتوان شبکههای تلویزیونی تخصصی را خصوصی کرد؟
سیاست گذاری رسانه ای
بسم الله الرحمن الرحیم
چند وقتی نبودم و از این بابت پوزش می طلبم.
...
این یادداشت در مورد رد یا تایید اصل خصوصی سازی شبکه های تلوزیونی نیست. موضوع این متن، نقد راه حلی است که این روز ها طرفداران خصوصی سازی شبکه های رادیویی و تلوزیونی از آن صحبت میکنند: خصوصی سازی شبکه های تخصصی مثل شبکه ورزش، شبکه سلامت و خیلی موضوعات به ظاهر تخصصی دیگر.
گروهی از متخصصان رسانه بر این باورند که برخی موضوعات تخصصی که جنبهی سیاسی فرهنگی اقتصادی ندارند میتوانند در قالب شبکههای تخصصی؛ خصوصی شوند. مدتی من هم به دلیل درس خواندن در کلاسهای دانشگاه بر این باور بودم؛ اما دو سؤال ذهن مرا به خود مشغول کرده بود:
1- آیا جدا کردن موضوعات تخصصی از مسائل سیاسی، فرهنگی، اعتقادی؛ نوعی سکولاریسم رسانهای نیست؟
2- آیا میتوان در عمل موضوعات سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و... را از هم جدا کرد و موضوعات و شبکههایی تخصصی و عاری از جهتگیریهای سیاسی، فرهنگی، اعتقادی ساخت؟
چند وقتیکه فکر کردم در مورد جواب سؤال اول خودم را راضی کردم که برخلاف نظر اساتیدم نظر دهم: جدا کردن موضوعات تخصصی از مسائل سیاسی، فرهنگی و بهویژه اعتقادی نوعی سکولاریسم است.
در مورد سؤال دوم هم، دو مثال از هزاران مثالی که مرا به نتیجه قطعی رساندند را بیان میکنم:
اولین مثال داستان دعوت شدن دکتر ظریف به برنامه نود است. یکی از شبکههای خصوصی که مدنظر اساتید است شبکه ورزش خصوصی است. خوب میبینیم که در عمل اگر چنین شبکهای داشته باشیم نمیتوان آن را از سیاست جدا دانست.
مثال دوم همینالان دارد از تلویزیون خانه ما پخش میشود، برنامه بهونه با اجرای سامان گلریز. شنیدن ناخواسته حرفهای سامان گلریز که بهعنوان مقدمهی برنامهاش در مورد ملزومات توسعه پایدار ازجمله حفاظت محیط زیست صحبت میکند؛ باعث شد مطالعه کتاب زبان را نیمهتمام بگذارم و این جملات را بنویسم. دوستان با کمی مطالعه به عمق واژههایی مثل توسعه پی خواهند برد که با ظاهری فریبنده تغییر عمیق فرهنگی کشورهای بهاصطلاح جهان سوم (!؟!) را مدنظر دارد.
نظام رسانهای صداوسیما در جمهوری اسلامی ایران بدون تعارف؛ یک نظام ایدئولوژیک و متمرکز است. مجوز دادن به افراد، احزاب یا نهادها برای راهاندازی شبکههای تلویزیونی خصوصی از ابتدا یکی از خطوط قرمز رسانهای جمهوری اسلامی ایران بوده است.
اینکه آیا این خطمشی صحیح است یا نه به این یادداشت ربطی ندارد؛ اما اینکه آیا این بهانه که با تخصصی شدن شبکهها میتوان با خیال راحت آنها را خصوصی کرد؛ وارد نیست. مشکل اساسی این استدلال نهفقط در استفاده ابزاری صاحبان رسانههای تلویزیونی تخصصی خصوصی از رسانههایشان؛ مثل مورد برنامه نود است؛ بلکه در آمیخته شدن برخی اصطلاحات تخصصی با زندگی روزمره ما و متشابه بودن برخی مفاهیم آنها هم هست که موجب می شود گاه خواسته و گاه ناخواسته، پیامهای فرا واژهای به مخاطب منتقل شود. سامان گلریز ممکن است عمق فرهنگی واژهی بهظاهر اقتصادی " توسعه" را نداند؛ اما استفادهی زیاد اینگونه واژهها در جامعه موجب استفاده آنها در چنین برنامههایی خواهد شد؛ حال بماند که خیلیها هم میتوانند امثال او را به استفاده از چنین واژههایی سوق دهند.
در مورد همین یک واژهی توسعه خوب است توضیح دهم که در ایران دو گروه وجود دارد. گروه طرفدار توسعه مثل اصلاحطلبان و تکنوکرات ها و گروهی از بهظاهر اعتدالیون و گروهی از اصولگرایان بیسواد. عدهای هم با مفهوم توسعه مخالفاند مانند اصولگرایان ایدئولوژیک تر، دلواپسان و افرادی که ازنظر فکری به ولایتفقیه نزدیکترند؛ که واژهی پیشرفت را پیشنهاد دادهاند (الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت). خوب حال بگویید با ترویج کلمهای مثل توسعه و اتفاق جالبی مثل استفاده آن در یک برنامهی آشپزی در تلویزیون؛ چرا صداوسیما باید این حداقل کنترلی (!) که بر برنامههای رادیو تلویزیونی دارد را هم از دست بدهد؟ آنهم با بهانهای سطحی مثل تخصصی کردن شبکههای خصوصی.
این راه حل فقط نوعی خود فریبی ( یا دگر فریبی ) است که نتیجه ای جز سهل انگاری در قانون گذاری ندارد.
...
التماس دعا
- ۲ نظر
- ۰۵ بهمن ۹۴ ، ۱۳:۵۹