آیا اخلاق در جامعه ی آمریکا رو به زوال است؟
آیا اخلاق[در جامعهی آمریکا] روبهزوال است؟
جان دایلین (13)
نشریهی سیاحت غرب – شماره 13 – صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران
مقاله حاضر، بر اساس نتایج یک نظرسنجى به نگارش درآمده است و جمعبندى آن این است که ارزشهاى اخلاقى در جامعه آمریکا بهشدت رو به افول است و مهمترین عامل آن یکى تضعیف و فروپاشى خانواده و دیگرى نقش رسانهها بهویژه تلویزیون در بىاعتبار کردن ارزشها و هنجارهاى اخلاقى است.
نتایج یک نظرسنجى نشان مىدهد که بیشتر مردم آمریکا فکر مىکنند، شاخصهاى اخلاقى کشورشان رو به افول است و کمک به استحکام خانوادهها، راهحل آن است.
دلایل افول اخلاقى که در شهرهاى آمریکا یافت مىشود، این است: فیلمهاى زننده، مواد مخدر، برنامههاى زننده تلویزیونى، بىتوجهى به کودکان و خانوادههاى از هم گسیخته. با توجه به این مسائل، مردم آمریکا نگران از بین رفتن شاخصهاى اخلاقى در ایالاتمتحده در پایان قرن بیستم هستند. مطابق سرشمارى سراسرى که مرکز «بازنگرى علم مسیحى» (TIPP) انجام داد:
- خیلى از افراد موردبررسی، نگرانى خود را از این که سطح اخلاق به پایینترین سطح تنزل یافته است، اعلام کردهاند.
دلایل افول اخلاقى که در شهرهاى آمریکا یافت مىشود، این است: فیلمهاى زننده، مواد مخدر، برنامههاى زننده تلویزیونى، بىتوجهى به کودکان و خانوادههاى ازهمگسیخته.
در سرشمارى از 800 آمریکایى که توسط مؤسسه تکنولوژى اندازهگیرى تدبیر و سیاست (TIPP) ارائه شد، اکثر مصاحبهشوندگان معتقدند:
- امروزه جوّ اخلاقى آمریکا بدتر از سال 1950 است.
- افول اخلاقى آمریکا، بحران جرم، خشونت، مواد مخدر و حاملگى نوجوانان را بهطور معنىدارى تشدید کرده است.
- تلویزیون، سینما و موسیقى، تمام ارزشهاى ملى را تنزل مىدهند.
- دین و خانواده تأثیر بسیار زیادى بر اخلاقیات ملى دارند، ولى تأثیر آنها نسبت به گذشته کاهشیافته است.
- آموزش باید تأثیر مثبتى بر اخلاقیات داشته باشد، اما از عهده این مسؤولیت ناتوان است.
- رهبران دینى به خاطر ارزشهاى اخلاقىشان مورد سرزنش واقع مىشوند، ولى اکثر گروههاى عمده دیگر از قبیل احزاب سیاسى و مجریان اقتصادى، رویهمرفته ازلحاظ اخلاق در طبقه پایینترى هستند.
نتایج سرشمارى دیگرى نشان مى دهد:
- در اکثر مناطق آمریکا، اکثر مردم با این عقیده که ارزشهاى ملى از سال 1950 به تعطیلى رفته است، موافقاند، این نظر مخصوصاً در جنوب و غرب صادق است.
- در بین گروههاى آمریکایى، جمهورىخواهان، سفیدپوستان و افراد بیش از 55 سال، نگرانى بیشترى دارند.
- «آن اچارک» معلم پایه دوم و یکى از افراد موردبررسی، تأثیر شاخصهاى پایین کشور را بر دانشآموزان کلاسش در بیکرزفیلد و کالیفرنیا مشهود مى داند. او مى گوید: «جوّ اخلاقى بهوضوح بدتر شده است.» او ازآنچه مردم از تلویزیون و حتى اینترنت مىبینند، متأثر است. او معتقد است: نتایج بررسى نشان مى دهد، دلیل اینکه دانشآموزان هم ازلحاظ فیزیکى و هم ازلحاظ عاطفى مورد بى توجهى واقع مىشوند تا حدودى این است که والدین آنها «در تلاشاند تا سر خود را بالاى آب نگهدارند» و همچنین والدین خودخواه شدهاند.
در یک نظرسنجى از مردم خواسته شد تا درباره نقش پنج گروه مهم در جامعه نظر دهند. این پنج گروه عبارتاند از: سیاسیون، رهبران اقتصادى، شخصیتهاى دینى، قهرمانهاى ورزشى و ستارههاى سینما. تنها کسانى که درزمینهٔ دین فعالیت مىکنند، نمره بالایى گرفتند.
خانم اچارد می گوید: امروزه بچه ها ازآنچه که نباید بدانند، بیشتر آگاهاند، مثلاً بچه هایى که در سنین 7 یا هشت سال هستند. چنین شرایطى مشکلاتى را پیش مىآورد که اغلب بهجای آنکه والدین مسئول آن باشند به دوش مدرسه ها مى افتد.
نزدیک به 80 درصد جمهورى خواهان و 53 درصد از دموکراتها مىگویند: در چهل سال گذشته، اخلاقیات جامعه بهطور معنىدارى افت کرده است. 70 درصد سفیدپوستان و 75 درصد از کسانى که شخصاً سالهاى 1950 را تجربه کرده و شاهد تغییرات پسازآن بودهاند نیز همین نظر را دارند. تنها نظر یک گروه در این زمینه متفاوت است. آمریکاییان غیر سفیدپوست. درحالیکه 43 درصد مىگویند، امروزه اخلاقیات بدتر شده است، نزدیک به یکچهارم غیر سفیدپوستان مىگویند، سالهاى 1990 از 1950 بهتر است و 18 درصد اعتقاددارند، شرایط تقریباً یکسان است. به نظر مىرسد غیر سفیدپوستانی که نظرشان متفاوت است، در سالهاى پس از 1960، از حقوق شهروندى مناسبترى بهرهمند شدهاند.
چه طور به اینجا رسیدهایم؟
زمانى که آمریکاییان متوجه افول اخلاقى در جامعه خود شدند، در جستجوى عوامل آن به رسانهها و خصوصاً تلویزیون رسیدند. «جیشن ساینس» مىگوید: «تلویزیون بدترین است». او متذکر مىشود، تلویزیون در خانه، در دسترس بوده و اجتناب از آن سخت است، درصورتیکه استفاده از مجلات، سینما و دیگر رسانه ها، مستلزم آن است که انسان به مغازه یا سالن نمایش برود.
بعد نوشت : ...
برخی از دوستان را میبینم که دم از رواج اخلاق در جامعه ی آمریکا می زنند. گفته های بالا را اگر از فردی مثل من بشنوند، او را به ندانستن واقعیت در جامعه ی غربی متهم می کنند. میگویند آنها بسیار خانواده دوست و اخلاقی اند. خوش دارم بدانم در مقابل مقاله ی بالا که کاملا در محیط امریکایی نوشته شده است چه استدلالی می آورند.
اجازه بدهید کمکتان کنم برای استدلال آوردن. در بهترین شرایط و با خوشبینانه ترین نگاه میتوان گفت بعد از یک سقوط آزاد اخلاق در جوامع غربی حالا عده ای از آنها بیدار شده اند و در تلاش اند اخلاق را به جوامع خود برگردانند. اما سوال از دوستان روشنفکر غرب دوست این است که این عده چه تعدادی از افراد جوامع غربی اند؟ چقدر موفق بوده اند؟ چه کرده اند؟ و اخلاقی که از آن دم می زنند بر اساس چه معیار و بر چه محوری است؟
...
التماس دعا