نماد"ی برای فرهنگ سازی"

صفحه ی شخصی میر محمد مطهری موید

نماد"ی برای فرهنگ سازی"

صفحه ی شخصی میر محمد مطهری موید

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسانه» ثبت شده است

آیا می‌توان شبکه‌های تلویزیونی تخصصی را خصوصی کرد؟

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۴، ۰۱:۵۹ ب.ظ | ۲ نظر

سیاست گذاری رسانه ای


تلوزیون


بسم الله الرحمن الرحیم

چند وقتی نبودم و از این بابت پوزش می طلبم.

...


این یادداشت در مورد رد یا تایید اصل خصوصی سازی شبکه های تلوزیونی نیست. موضوع این متن، نقد راه حلی است که این روز ها طرفداران خصوصی سازی شبکه های رادیویی و تلوزیونی از آن صحبت میکنند: خصوصی سازی شبکه های تخصصی مثل شبکه ورزش، شبکه سلامت و خیلی موضوعات به ظاهر تخصصی دیگر.

گروهی از متخصصان رسانه بر این باورند که برخی موضوعات تخصصی که جنبه‌ی سیاسی فرهنگی اقتصادی ندارند می‌توانند در قالب شبکه‌های تخصصی؛ خصوصی شوند. مدتی من هم به دلیل درس خواندن در کلاس‌های دانشگاه بر این باور بودم؛ اما دو سؤال ذهن مرا به خود مشغول کرده بود:

1- آیا جدا کردن موضوعات تخصصی از مسائل سیاسی، فرهنگی، اعتقادی؛ نوعی سکولاریسم رسانه‌ای نیست؟

2- آیا می‌توان در عمل موضوعات سیاسی، فرهنگی، اعتقادی و... را از هم جدا کرد و موضوعات و شبکه‌هایی تخصصی و عاری از جهت‌گیری‌های سیاسی، فرهنگی، اعتقادی ساخت؟

چند وقتی‌که فکر کردم در مورد جواب سؤال اول خودم را راضی کردم که برخلاف نظر اساتیدم نظر دهم: جدا کردن موضوعات تخصصی از مسائل سیاسی، فرهنگی و به‌ویژه اعتقادی نوعی سکولاریسم است.

در مورد سؤال دوم هم، دو مثال از هزاران مثالی که مرا به نتیجه قطعی رساندند را بیان می‌کنم:

اولین مثال داستان دعوت شدن دکتر ظریف به برنامه نود است. یکی از شبکه‌های خصوصی که مدنظر اساتید است شبکه ورزش خصوصی است. خوب می‌بینیم که در عمل اگر چنین شبکه‌ای داشته باشیم نمی‌توان آن را از سیاست جدا دانست.

مثال دوم همین‌الان دارد از تلویزیون خانه ما پخش می‌شود، برنامه بهونه با اجرای سامان گلریز. شنیدن ناخواسته حرف‌های سامان گلریز که به‌عنوان مقدمه‌ی برنامه‌اش در مورد ملزومات توسعه پایدار ازجمله حفاظت محیط ‌زیست صحبت می‌کند؛ باعث شد مطالعه کتاب زبان را نیمه‌تمام بگذارم و این جملات را بنویسم. دوستان با کمی مطالعه به عمق واژه‌هایی مثل توسعه پی خواهند برد که با ظاهری فریبنده تغییر عمیق فرهنگی کشورهای به‌اصطلاح جهان سوم (!؟!) را مدنظر دارد.

نظام رسانه‌ای صداوسیما در جمهوری اسلامی ایران بدون تعارف؛ یک نظام ایدئولوژیک و متمرکز است. مجوز دادن به افراد، احزاب یا نهادها برای راه‌اندازی شبکه‌های تلویزیونی خصوصی از ابتدا یکی از خطوط قرمز رسانه‌ای جمهوری اسلامی ایران بوده است.

این‌که آیا این خط‌مشی صحیح است یا نه به این یادداشت ربطی ندارد؛ اما این‌که آیا این بهانه که با تخصصی شدن شبکه‌ها می‌توان با خیال راحت آن‌ها را خصوصی کرد؛ وارد نیست. مشکل اساسی این استدلال نه‌فقط در استفاده ابزاری صاحبان رسانه‌های تلویزیونی تخصصی خصوصی از رسانه‌هایشان؛ مثل مورد برنامه نود است؛ بلکه در آمیخته شدن برخی اصطلاحات تخصصی با زندگی روزمره ما و متشابه بودن برخی مفاهیم آن‌ها هم هست که  موجب می شود گاه خواسته و گاه ناخواسته، پیام‌های فرا واژه‌ای به مخاطب منتقل شود. سامان گلریز ممکن است عمق فرهنگی واژه‌ی به‌ظاهر اقتصادی " توسعه" را نداند؛ اما استفاده‌ی زیاد این‌گونه واژه‌ها در جامعه موجب استفاده آن‌ها در چنین برنامه‌هایی خواهد شد؛ حال بماند که خیلی‌ها هم می‌توانند امثال او را به استفاده از چنین واژه‌هایی سوق دهند.

در مورد همین یک واژه‌ی توسعه خوب است توضیح دهم که در ایران دو گروه وجود دارد. گروه طرفدار توسعه مثل اصلاح‌طلبان و تکنوکرات ها و گروهی از به‌ظاهر اعتدالیون و گروهی از اصول‌گرایان بی‌سواد. عده‌ای هم با مفهوم توسعه مخالف‌اند مانند اصولگرایان ایدئولوژیک تر، دلواپسان و افرادی که ازنظر فکری به ولایت‌فقیه نزدیک‌ترند؛ که واژه‌ی پیشرفت را پیشنهاد داده‌اند (الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت). خوب حال بگویید با ترویج کلمه‌ای مثل توسعه و اتفاق جالبی مثل استفاده آن در یک برنامه‌ی آشپزی در تلویزیون؛ چرا صداوسیما باید این حداقل کنترلی (!) که بر برنامه‌های رادیو تلویزیونی دارد را هم از دست بدهد؟ آن‌هم با بهانه‌ای سطحی مثل تخصصی کردن شبکه‌های خصوصی.

این راه حل فقط نوعی خود فریبی ( یا دگر فریبی ) است که نتیجه ای جز سهل انگاری در قانون گذاری ندارد.

...


التماس دعا

  • میر محمد مطهری موید

آیا اخلاق در جامعه ی آمریکا رو به زوال است؟

میر محمد مطهری موید | دوشنبه, ۴ آبان ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ق.ظ | ۲ نظر
رسانه
resane


بسم الله الرحمن الرحیم

خلاصه شده ی قسمتی از مقاله ی زیر رو تقدیم میکنم.

آیا اخلاق[در جامعه‌ی آمریکا] روبه‌زوال است؟

 جان دایلین (13)

نشریه‌ی سیاحت غرب شماره 13 صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران

 

 

 

مقاله حاضر، بر اساس نتایج یک نظرسنجى به نگارش درآمده است و جمع‏بندى آن این است که ارزش‏هاى اخلاقى در جامعه آمریکا به‌شدت رو به افول است و مهم‏ترین عامل آن یکى تضعیف و فروپاشى خانواده و دیگرى نقش رسانه‏ها به‌ویژه تلویزیون در بى‏اعتبار کردن ارزش‏ها و هنجارهاى اخلاقى است.

 

 

 نتایج یک نظرسنجى نشان مى‏دهد که بیشتر مردم آمریکا فکر مى‏کنند، شاخص‏هاى اخلاقى کشورشان رو به افول است و کمک به استحکام خانواده‏ها، راه‌حل آن است.

 دلایل افول اخلاقى که در شهرهاى آمریکا یافت مى‏شود، این است: فیلم‏هاى زننده، مواد مخدر، برنامه‏هاى زننده تلویزیونى، بى‏توجهى به کودکان و خانواده‏هاى از هم گسیخته. با توجه به این مسائل، مردم آمریکا نگران از بین رفتن شاخص‏هاى اخلاقى در ایالات‌متحده در پایان قرن بیستم هستند. مطابق سرشمارى سراسرى که مرکز «بازنگرى علم مسیحى» (TIPP) انجام داد:

 - خیلى از افراد موردبررسی، نگرانى خود را از این‌ که سطح اخلاق به پایین‏ترین سطح تنزل یافته است، اعلام کرده‏اند.

 دلایل افول اخلاقى که در شهرهاى آمریکا یافت مى‏شود، این است: فیلم‏هاى زننده، مواد مخدر، برنامه‏هاى زننده تلویزیونى، بى‏توجهى به کودکان و خانواده‏هاى ازهم‌گسیخته.

 در سرشمارى از 800 آمریکایى که توسط مؤسسه تکنولوژى اندازه‏گیرى تدبیر و سیاست (TIPP) ارائه شد، اکثر مصاحبه‌شوندگان معتقدند:

 - امروزه جوّ اخلاقى آمریکا بدتر از سال 1950 است.

 - افول اخلاقى آمریکا، بحران جرم، خشونت، مواد مخدر و حاملگى نوجوانان را به‌طور معنى‏دارى تشدید کرده است.

 - تلویزیون، سینما و موسیقى، تمام ارزش‏هاى ملى را تنزل مى‏دهند.

 - دین و خانواده تأثیر بسیار زیادى بر اخلاقیات ملى دارند، ولى تأثیر آن‏ها نسبت به گذشته کاهش‌یافته است.

 - آموزش باید تأثیر مثبتى بر اخلاقیات داشته باشد، اما از عهده این مسؤولیت ناتوان است.

 - رهبران دینى به خاطر ارزش‏هاى اخلاقى‏شان مورد سرزنش واقع مى‏شوند، ولى اکثر گروه‏هاى عمده دیگر از قبیل احزاب سیاسى و مجریان اقتصادى، روی‌هم‌رفته ازلحاظ اخلاق در طبقه پایین‏ترى هستند.

 نتایج سرشمارى دیگرى نشان مى ‏دهد:

 - در اکثر مناطق آمریکا، اکثر مردم با این عقیده که ارزش‏هاى ملى از سال 1950 به تعطیلى رفته است، موافق‌اند، این نظر مخصوصاً در جنوب و غرب صادق است.

 - در بین گروه‏هاى آمریکایى، جمهورى‏خواهان، سفیدپوستان و افراد بیش از 55 سال، نگرانى بیشترى دارند.

 - «آن اچارک» معلم پایه دوم و یکى از افراد موردبررسی، تأثیر شاخص‏هاى پایین کشور را بر دانش‏آموزان کلاسش در بیکرزفیلد و کالیفرنیا مشهود مى‏ داند. او مى‏ گوید: «جوّ اخلاقى به‌وضوح بدتر شده است.» او ازآنچه مردم از تلویزیون و حتى اینترنت مى‏بینند، متأثر است. او معتقد است: نتایج بررسى نشان مى‏ دهد، دلیل این‌که دانش‏آموزان هم ازلحاظ فیزیکى و هم ازلحاظ عاطفى مورد بى‏ توجهى واقع مى‏شوند تا حدودى این است که والدین آن‏ها «در تلاش‌اند تا سر خود را بالاى آب نگه‌دارند» و همچنین والدین خودخواه شده‏اند.

 در یک نظرسنجى از مردم خواسته شد تا درباره نقش پنج گروه مهم در جامعه نظر دهند. این پنج گروه عبارت‌اند از: سیاسیون، رهبران اقتصادى، شخصیت‏هاى دینى، قهرمان‏هاى ورزشى و ستاره‏هاى سینما. تنها کسانى که درزمینهٔ دین فعالیت مى‏کنند، نمره بالایى گرفتند.

 خانم اچارد می ‏گوید: امروزه بچه‏ ها ازآنچه که نباید بدانند، بیشتر آگاه‌اند، مثلاً بچه ‏هایى که در سنین 7 یا هشت سال هستند. چنین شرایطى مشکلاتى را پیش مى‏آورد که اغلب به‌جای آن‌که والدین مسئول آن باشند به دوش مدرسه‏ ها مى ‏افتد.

 نزدیک به 80 درصد جمهورى خواهان و 53 درصد از دموکرات‏ها مى‏گویند: در چهل سال گذشته، اخلاقیات جامعه به‌طور معنى‏دارى افت کرده است. 70 درصد سفیدپوستان و 75 درصد از کسانى که شخصاً سال‏هاى 1950 را تجربه کرده و شاهد تغییرات پس‌ازآن بوده‏اند نیز همین نظر را دارند. تنها نظر یک گروه در این زمینه متفاوت است. آمریکاییان غیر سفیدپوست. درحالی‌که 43 درصد مى‏گویند، امروزه اخلاقیات بدتر شده است، نزدیک به یک‌چهارم غیر سفیدپوستان مى‏گویند، سال‏هاى 1990 از 1950 بهتر است و 18 درصد اعتقاددارند، شرایط تقریباً یکسان است. به نظر مى‏رسد غیر سفیدپوستانی که نظرشان متفاوت است، در سال‏هاى پس از 1960، از حقوق شهروندى مناسب‏ترى بهره‏مند شده‏اند.

 چه طور به اینجا رسیده‏ایم؟

 زمانى که آمریکاییان متوجه افول اخلاقى در جامعه خود شدند، در جستجوى عوامل آن به رسانه‏ها و خصوصاً تلویزیون رسیدند. «جیشن ساینس»  مى‏گوید: «تلویزیون بدترین است». او متذکر مى‏شود، تلویزیون در خانه، در دسترس بوده و اجتناب از آن سخت است، درصورتی‌که استفاده از مجلات، سینما و دیگر رسانه ‏ها، مستلزم آن است که انسان به مغازه یا سالن نمایش برود.

  


بعد نوشت : ...

برخی از دوستان را میبینم که دم از رواج اخلاق در جامعه ی آمریکا می زنند. گفته های بالا را اگر از فردی مثل من بشنوند، او را به ندانستن واقعیت در جامعه ی غربی متهم می کنند. میگویند آنها بسیار خانواده دوست و اخلاقی اند. خوش دارم بدانم در مقابل مقاله ی بالا که کاملا در محیط امریکایی نوشته شده است چه استدلالی می آورند. 

اجازه بدهید کمکتان کنم برای استدلال آوردن. در بهترین شرایط و با خوشبینانه ترین نگاه میتوان گفت بعد از یک سقوط آزاد اخلاق در جوامع غربی حالا عده ای از آنها بیدار شده اند و در تلاش اند اخلاق را به جوامع خود برگردانند. اما سوال از دوستان روشنفکر غرب دوست این است که این عده چه تعدادی از افراد جوامع غربی اند؟ چقدر موفق بوده اند؟ چه کرده اند؟ و اخلاقی که از آن دم می زنند بر اساس چه معیار و بر چه محوری است؟ 

...

التماس دعا

  • میر محمد مطهری موید